من دارم ميام
خارج (!!) از طريق اين آمستردام زيبا، اگر رغبت ديداري هست يک خط در
ميل باکس مرقوم فرماييد!
Farewell my child it's time
To leave this all behind
Exchanging the river for the sea
Farewell to saturday's child
Cut loose before his prime
Set adrift in the city
Speak to me now of isolation
Feel your way home in the dark
Here comes the old greay man
Back bent before his time
Tracing figures in the sand
He has no more crosses to bear
Sat upon his rocking chair
Gazes out toward the sea
Speak to me now of visions
Seen through a looking glass mind
Speak of your inhibitions
You still have your mountain to climb
...........................
با دوستان در باري جمع شده بوديم و از "بارمن" اونجا که البته خيلي هم "من" نبود و دختر زيبايي بود چيزخاصي خواستم به رسم يادگاري از اين کشور ، کنجکاو شد که براي چه؟ و گفتم عازم کجا هستم.اول که ايران را نميشناخت(!!) ولي به لطف(!) اين جنگ عزيز(!) تا اسم عراق رو آوردم و از طريق اون آشنايي دادم فهميد کدوم طرفا دارم ميرم و گفت: يه همچين موقعي؟! جوابي نداشتم جز... اما برام جالب بود که او هم با جنگ مخالف بود و گفت: اين راهه از ميان برداشتن "صدام" نيست! و ...
...................
راستي براي مدتي دسترسي ام به اينترنت محدود خواهد بود.براي همين کمتر اينطرفها پيدام خواهد شد.