چگونه با تو بگويم
از خورشيدي که در آغوشم غروب مي کند
تا شب را با تو خلوت کنم؟
چگونه با تو بگويم از ماهي
که روزها در آستين دارم
براي تو؟
چگونه با تو بگويم؟
تو کوچکي
و دنياي تو کوچک است
چگونه با تو بگويم؟
از
پ.صفري
...............................
بازم شمال...
سرو کله زدن در ادارات مختلف با هموطنهاي شمالي وقتي هم بفهمند تهراني هستي کلي حال داد! ولي جاي شکرش باقيه که فعلامسأله دردو تا اداره حل شد.سه روز ديگه براي دو تا اداره ديگه اونجا خواهم بود.
...................................
صبح برداشتن مامور دارايي و رفتن سرِ سزمين، ظهر ناهاربا همون مامور کذايي در جايي به پيشنهاد خودش ،عصر برگشت به تهران از ميان جاده هاي پر پيچ و خم سرسبزحين گوش دادن به
فرفوژه و شب
چه حالي داد کنسرت نوري با دوستان. جاي بقيه خالي!
صداي نوري در سن 74 سالگي هنوز هم براي خودش يک دنياست.گروه کُر 60 نفره هم واقعا کارشان عالي بود.( آقا مسنه، هنوز هم ميگم نفر چهارم از سمت راست- سمت راست خودمونا!)
.......................................
فردا صبح کلاس توجيهي دارم براي مسافرتم.اينهم جالبه 9 سال پيش يکبار اين کلاس را رفتم حالا ببينيم در اين نه سال چيزي عوض شده يا نه؟ من که فقط يک سوال دارم، اجازه بردن Lap top را ميدهند ؟اونم فقط براي گزارش لحظه به لحظه از کنار خونه خدا. چه شود!!
................................
کنسرت
امير تاجيک 2 و3 مهر ماه در سالن ميلاد برگزار ميشود.
................................
نشسته م تو بالکون
زنگ خونه رو که بزني
دلم سُر مي خوره مي افته پايين جلو پاهات
اون وَخ تو شيطون مي شي
عين بچه ها...!
از
پ. صفري