روز هشتم شب،-
...
.........................................
روز نهم،چهار شنبه- خواب
خسته و گيج از اعمال ديشب، فقط استراحت کرديم.فشارفکري و جسمي زيادي را داشتيم. و کل کاروان را خواب درربود!
شب دوباره در به در دنبال کافه اينترنتي بوديم و سر از بهترين منطقه مکه بنام
عزيزيه درآورديم.منطقه اي زيبا که حتي مي شد در آنجا موزيک شاپ ها را ديد و دوباره تمام فرانچايزهاي غربي!
مکه برخلاف مدينه شهري کاملاً کوهستاني است با آب و هوايي بسيار گرمتر و مرطوبتر از مدينه.
پلها و تونلها اينجا غوغا ميکنند! از يک تونل در ميآيي وارد پل ميشوي و سپس دوباره تونل!
براي ساخت و ساز کوهها را اينجا مي برند و پدرشان براي ايجاد يک زمين صاف در ميآيد!
................................................
روز دهم، پنج شنبه- بازديد از مني و عرفه
هر رکعت نماز در مسجدالحرام برابر صد هزار رکعت نماز عادي ثواب دارد(از گفته هاي روحاني کاروان)
ديشب اين رفيق من، تمام صداهاي ضبط شده روي Voice Recorder را پياده کرد و اين باعث شد که اصلا شب نخوابه.خُر پف!
آشنايي با مدير کاروانهادرمکه باعث شد که باتور روحانيون ديگر کاروانها يک بازديد تخصصي داشته باشيم.( وسط اينهمه روحاني ما چکار ميکرديم؟!)
مني و عرفات در راه طايف(شهر خوش آب و هواي منطقه) قرار داره.
چاههاي بسياري در منطقه طايف براي تامين آب شهر مکه زده شده است.
صحراي عرفه جنگلي شده است!زن ايراني هارون(
زبيده) قناتي را اينجا ساخته.اين قنات تا 40 سال پيش کار ميکرده!
در حج تمتع قربانگاه قرمز مربوط به ايراني هاست( جمعا 4 قربانگاه اينجاست ودر هرکدام 10 سالن و همزمان 400 قرباني در يک لحظه انجام ميشود)-جهت اطلاع
مخزن آب اينجا يک مخزن 20 ميليون مترمکعبي است که سقف آن توسط کابلها نگه داشته ميشود.
بازديد مسجد
البيعه که محل بيعت پيامبر با يثربي ها( مدينه ها) بود هم ديدني بود.
بهترين بيمارستانها(مستشفي) در مکه، نور و ملک فيصل ميباشد.
ما که مکه را نفهميدم از بس کج و موجه! اصلا نمي فهمي شمال کجاست، جنوب کجا! تمام راهها دايره ايه!
شب هم زمزمه کرديم دعاي کميل را.
.................................................
روز يازدهم، جمعه-احرام دوباره
صبح کوه هم رفتم. رفتن به غار حرا يک کوهپيمايي کامل بود.بابا اين
علي چکار ميکرده، هر روز و شب اين راه را بالا و پايين رفتن همتي ميخواهد. من که بريده بودم!
من نمي دونم چرا با اين عرب ها همش مي خواهم فرانسوي صحبت کنم!
عصر به ديدن مرکز تجاري مکه در کنار هيلتون رفتيم و پس از چند ماه Whopper ي را در Burger King آنجا زديم!
شب احرامي دوباره وشتافتني دوباره پيش معبود.و چه شلوغ بود مسجدالحرام.
اينجا ميگويند حساب يک ساله در اين شب مشخص مي شود.
................................
روز دوازدهم، شنبه- جده
صبح برگشتم هتل و تا ظهر مُردم! عصر به سمت جده راه افتاديم و مشغول گشتي در اين شهر ساحلي عربستان شديم. به نظر من از 9 سال پيش نه تنها عوض نشده که کثيف هم شده!
اما در عوض بهترين کافه نت در عربستان را در اينجا پيدا کرديم!و الان هم در اين محل هستم.
فاصله مکه تا جده 90 کيلومتر است يعني با سرعت حداکثر مجاز اينجا-110 کيلومتر- کمتر از يک ساعت.