blog*spot

عـــلـــــي













فهرست وبلاگهاي فارسي




گويا


اشعاري كه مي خوانم




لامپونويس فارسي

ا.يشايايي














This page is powered by Blogger. Isn't yours?
Tuesday, December 30
 
محبوب!
بابونه گل
مرا در ميان روياها بخوابان
بيزارم از واقعيت ها
بيزارم از تلخي ها و غريبي ها
و هر آنچه مفهومي اينگونه دارند
دلزده ام
ديگر اميد و زندگي در هوايم بال نمي زند
باراني ام
که بي زندگي
زندگي سخت است
مرا در ميان روياها بخوابان
مرا بميران
وازگلبرگهايت کفني کن
که سخت بيزارم
از دنيايي که مردگانش
آرامند و
زندگانش پر رنج
مرا بميران
که سخت بيمارم و دلزده
و تا يک تنهايي بپوسد
مرا در کنارت بميران
و هر کس به حواليمان گذري کرد
بگو:
اينجا قبر باران است
بابونه!
من بارها مرده ام
براي آخرين بار بميرانم
که يک زمستان باراني ام.

از خ. نگين تاجي
............................................
دارم دوباره بعد از بيش از يکسال و نيم به شهر عشاق کانادا ميروم، به شهر گذشته هايم، به شهر عشق و نفرتم، به مونترال به زادگاه کانادايم! و اين ترانه عاشقي ديوانه ويگن را چه بارها آنجا زمزمه نکردم.
............................................
حالا چه فرق مي کند؟

ديگر چه فرق مي کند کدام پيرهنت
يا اين که موهايت را به کدام سمت؟
وقتي سکوت قرار است
ديگر چه فرق مي کند
و اين که در کدام اتاق تنهايي؟
جر اين که آينه ات را جا نگذاشته باشي
وقتي اگر که يخ زده باشي
ديگر چه فرق مي کند در کدام قطب
و در چه برودتي؟
دماسنج را فراموش کن
جز اينکه آتش را یه ياد داشته باشي!

از م. محمدي
.........................................
احتمالاً

چين خورده اي آن قدر
که آب ها با نگاهِ تو
چروک مي خورند
و آينه اي هر آن
احتمال شکستن دارد

از م.محمدي
.................................................
اهالي تورنتو براي کمکهاي غير نقدي به زلزله زدگان به محلهايي که مامان نيلو يادآوري کرده مي توانيد مراجعه کنيد.



Sunday, December 28
 
ديشب در جلسه انجمن ايرانيهاي مقيم تورنتو بودم که درآن نماينده پارلمان کانادا هم شرکت داشت. اين نماينده از طرف دولت کانادا موارد زير را اعلام نمود:
1- اگر landed immigrant يا citizen اي زخمي يا کشته شده بگوييد که خسارت بدهيم.
2- اگر کسي از بستگان شمامقيم ها و شهروندهاي کانادايي که در آنجا زخمي يا قوت شده اطلاع بدهيد تا خسارت و اقدامات لازم را انجام بدهيم.
3- امکاني هست که شما بتوانيد به فاميلهايتان(يا حتي کسي از اين صدمه ديده ها که بي سرپرست شده وزيرهشت سال باشد) کمک کرده و امکان مهاجرت آنها را به کانادا و ترتيبات خسارت و نگهداري او را بدهيم.
براي اطلاعات بيشتر و ارتباط، مستقيماً با اين نماينده مجلس کانادا Mr. Jim Karygiannis, M.P. و يا نماينده فارسي زبانشان تماس یگيريد:
Mr. Jim Karygiannis, M.P.
Scarbrough, Agincourt
Ottawa office:
Room 231, west block
House of Commons
Ottawa, Ontario, K1A 0A6
Tel: 613- 992- 4501
Fax: 613-995-1612
Website: www.karygiannismp.com
E-mail: jim@ karrygiannismp.com
call forward: 416-321-2405

امروز نيز جلسه اي را Paul Martin (نخست وزير)با نماينده هاي گروهها و انجمن هاي ايراني در Holiday Inn تورنتو براي هماهنگي دارد.



Saturday, December 27
 
و دوباره زلزله اي ديگر. براي من که در رشته مرتبطش درس خواندم و کار کردم شرم آور است که ميفهمم در آن شهر 60- 80 درصد خانه ها با زلزله اي 6.3 ريشتري صد در صد تخريب مي شوند! آخه کجان اون مهندسان قسم به وجدان خورده که ببينند اهمال کاري چه در طراحي چه در اجرا چه تاوان سنگيني دارد.چگونه خطوط آبرساني اون شهر طراحي و اجرا گرديده که، آب، اين مهمترين ماده حياتي ، در آن شهر تماماً دست نيافتني ميشود!آيا آن مهندسان و عوامل شهرداري آن شهر در هنگام طرح و اجراي خانه هاي آجري و خشتي با مقاوم سازي آنها در برابر زلزله بيگانه بودند؟!بابا به خدا ايران در منطقه زلزله با خطر نسبي بالا قرار داره.
از امير که در اينجا داره زحمت جمع آوري کمک ها را ميکنه ممنون.در صدر اخبار اينجا هم مسأله زلزله ايران و کمک رساني قرار داره. بسياري از شبکه ها با دادن شماره تماس و يآ آدرس اينترنتي مشغول جمع کردن کمک ها هستند و اين يعني عين: بني آدم اعضاي يکديگرند.
بچه هاي ديگر انجمن ها هم مثل دانشجويان دانشگاههاي يورک و تورنتو خود دست بکار شدند.
.................................................
بن بست

قصه بود
تمام آنچه خواستي
وکسي نفهميد
بين شب و آيينه و من و تو
چه رازي نهفته
رازي عطشناک
رازي زلال
که ابتدايش
آرزوهاي کال من بود
وانتهايش را
کسي نفهميد

غروب بود
آغاز رفتنمان
پرنده هاي مهاجر باز مي گشتند
دريغ...
کاش براي لحظه اي
آسمان را نگريسته بوديم

گيسوان من بود
و هرم نفسهاي تو
کسي به من نگفت
آبيها جاودانه نيستند
آبيهاي زرد!
آبيهاي دروغ!
آبيهايي که خيال مي کردم
تا هميشه آبيست
"وخاصيت عشق اين است"

طراوت بازوان من
وشعله سبز عشق
که گاهي آتش ميزند
صداي نفسهاي خاک
زير گامهاي تشنه باران
آسمان،
هميشه بغض ميکند
تا من و تو
به خاکستري دل بسته ايم

باز مي گشتيم
از سفري بي آغاز
خستگي
تنها ره آوردمان
هر بادبادکي از آسمان مي گذشت
سهمي از اندوهم را
با خود مي برد

شب، بي انتها
کوچه غريب و بي صدا
لحظه ها، لحظه ها
و ما،
که پير مي شديم
زير سايه ي ناروني که
شاهد يکي شدنمان بود.

از جاده اي ديگر
باز مي گشتيم
گيسوان من بود
ودلت خسته باد
نه من،
منِ ديروز بود
نه تو،
مي توانستي شاعر باشي

وقتي رازها گشوده شد
کوچه ها به بن بست مي رسد

از ن. لاري پور





Wednesday, December 24
 
دير بود، دير
براي عاشق شدن.
براي تو
و من که جز نگاه تو،
هيچ نداشتم
تا به ديوار اتاقم بياويزم
چه زود عاشق شدم.

دير بود، دير،
من تاب مي خوردم
تو وقت نداشتي،
که با من
گنجشکهاي روي درخت را بشماري.
ساعتت نه، قلبت مي گفت
ساعت من خواب بود
وايکاش هميشه خواب مي ماند.

دير بود، دير
تو رفته بودي
گنجشکها هم...
من هنوز تاب مي خوردم
کسي به فکر من نبود
کسي مرا تاب نمي داد
من چه مي دانستم
آن طرف تر
هيچ چيز نيست
دلم آيينه قديمي ام را مي خواست
که در آن
هر روز
هزار بار تصوير ترا مي ديدم
و تصوير تو که هر روز
هزار بار کمرنگتر مي شد
دلم کوچه هاي قهوه اي تابستان را مي خواست
دلم عشق مي خواست،
ترا مي خواست

دير بود دير
براي عاشق شدن براي تو
براي من
وقتي دريافتم
بيش از تو به عشق محتاج بودم

از ن. لاري پور
.......................................
حوصله ندارم بنويسم و گرنه مي خواستم از قسمت سوم فيلم Lord of the Ring بگويم، از کنسرت ها بنويسم، از حال و هواي کريسمسي شهر بگويم، ازکانديد شدن کيهان کلهر و گروه شجريان در بخش موسيقي بين الملل جوايز گرمي بنويسم، از مهماني شب يلدا بنويسم، از...
راستي Merry Christmas!
........................................
دوباره دايي شدن هم کيفي ميده ها!!




Friday, December 19
 

آلبوم جديد سياوش قميشي بنام بي سرزمين تر از باد همين چند روز پيش انتشار يافت.از هفت قطعه و زمان 31:54 دقيقه تشکيل شده. شعر هاي اين قطعات بيشتر ساخته يغما گلرويي است بجز دو شعر .تمام شعرها و آهنگها زيبا هستند.قطعاتي چون: بي سرزمين تر از باد، لعنت، پرسه، عسل بانو، اگه تو بري، درياي مغرب، نفس بکش. کاري بسيار تر و تميز در سبک و سياق قميشي با انتخاب شعرهاي زيبا. اين آلبوم توسط کمپاني Caltex انتشار يافته است.

نفس بکش
من و مزرعه يه عمره چشم براه يه بهاريم
زير شلاق زمستون ضربه ها رو ميشمريم
توي اين شهرغير گريه کار ديگه اي نداريم
هرکه خوابه خوش بحالش ما به بيداري دچاريم
تن اين مزرعه خشک تشنه بذرِ دوبارست
شب پر از حضور تلخه
جاي خاليه ستاره ست
فردا ميلاد بهاره
ديگه اين مزرعه هرگز
ترس از خزون نداره
نفس بکش، نفس بکش، اينجا نفس غنيمته
توي سکوت مزرعه صداي تو يه نعمته
نفس بکش
من و مزرعه يه عمره چشم براه يه بهاريم
زير شلاق زمستون ضربه ها رو ميشماريم

از ي.گلرويي

درياي مغرب
اشکاي يخيمو پاک کن، درهاي قلبتو واکن
صداي قلبمو بشنو، من چه کردم با دلِ تو
کاشکي تو لحظه آخر، عشقُ تو نگام ميخوندي
قلب تو صدامو ميشنيد، رفتي و با غريبه موندي
اگه يه روز بگم از اين حکايت، که به تو کردم عادت
دلم پيش دلت مونده تو زندون رفاقت، رفاقت
اگه يه شب برسم به حقايق ميشم خداي عاشق
ميگم رازمو به ستاره ي درياي قلبت، درياي قبلت
اگه يه روز بگم از اين حکايت که به تو کردم عادت
دلم پيش دلت مونده تو زندون رفاقت، رفاقت

از ب. کاظميان

عسل بانو
عسل بانو هنوزم پيش مايي
اگر چه دستِ تو، تو دستِ من نيست
هنوزم با توام تا آخرين شعر
نگو وقتي واسه عاشق شدن نيست
حالا هر جا هستي باورم کن
بدون، با ياد تو تنهاترينم
هنوز هم زير رگبار ترانه کنار خاطراتِ تو ميشينم
عسل بانو عسل گيسو عسل چشم
من و يادخودم بنداز دوباره
بذار از ابر سنگين نگاهم
بازم بارونِ دل تنگي بباره
تو رفتي بي من اما من دوباره
دارم از تو براي تو ميخونم
سکوتِ لحطه هاي تلخُ بشکن
نذار اين جا تک و تنها بمونم

از ي. گلرويي






Wednesday, December 17
 
حتا تمام ابرهاي جهان را به تن کنم
باز ردايي به دوشم مي افکنند
تا برهنه نباشم

اين جا نيمه ي تاريکِ ماه است
دستي که سيلي مي زند
نمي داند
گاهي ماهيِ تُنگ
عاشقِ نهنگ مي شود
بي هوده سرم داد مي کشند
نمي دانند
ديگر ماهي شده ام
و رودخانه ات از من گذشته است

نمي خواهم بيابان هاي جهان را به تن کنم
و در سياره اي که هنوز رصد نکرده اند
نفس بکشم
حتا اکر باد را به انگشت نگاري ببرند
ردِ بوسه ات را پيدا نمي کنند

به کوچه بايد رفت
گرچه ماشين ها از ميان ما و آفتاب مي گذرند
به کوچه بايد رفت
اين همه آسمان در پنجره جا نمي شود

مي خواهم در جنوبي ترين جاي روحت
آفتاب بگيرم
چراغِ سقفي به دردِ شيطان هم نمي خورد

آن پرده را مي کشد
نمي داند
هميشه صداي کسي که آن سوي خط ايستاده
فردا مي رسد
بگذار هر چه مي خواهند
چفتِ در را بيندازند

امشب از نيمه ي تاريکِ ماه مي آيم
و تمام پرده ها و رداها را
تکه تکه خواهم کرد
بگذار براي بادبادک و شب تاب هم
اتاقي حوالي جهنم اجاره کنند
من هم خواهم رفت
مي خواهم پيراهنم را به آفتاب بدهم

از گ. موسوي
............................................

گروه R.E.M. به تازگي آلبوم جديدي را بنام In Time انتشار داده اند که مجموعه اي از کارهاشون در بين سالهاي 1988- 2003 مي باشد.اين چهاردهمين آلبوم اين گروه از سال 1981 که اولين کارشان را بيرون دادند ، است.در اين کار جديدشان دو قطعه جديد هم دارند:Bad Day و Animal. اين گروه تا سال 1997 چهار نفري بودند که از آن سال يکي از اعضايشان( Bill Berry ) از گروه جدا شد. کل اين آلبوم با زماني حدود 75 دقيقه از 18 قطعه تشکيل شده است. بنظر من اين مجموعه کاملي از اين گروه ميباشد که بهترين هاي اين گروه را ميشود در آن پيدا کرد.
يکي از قطعات زيباي اين گروه از آلبوم Automatic for the people-1992 است بنام EverybodyHurts که از حال و روز من خبر ميده.


Everybody Hurts
When your day is long
and the night,
the night is yours alone,
when you're sure you've had enough
of this life, well hang on.
Don't let yourself go,
'cause everybody cries
and everybody hurts
sometimes.


Sometimes everything is wrong.
Now it's time to sing along--
When your day is night alone, hold on
if you feel like letting go,
if you think you've had too much
of this life, well hang on.


‘cause everybody hurts.
Take comfort in your friends.
Everybody hurts.


Don't throw your hand. Oh, no.
Don't throw your hand.
If you feel like you're alone,
no, no, no, you are not alone


If you're on your own
in this life,
the days and nights are long,
when you think you've had too much
of this life to hang on.
Well, everybody hurts--
sometimes--
everybody cries.
everybody hurts, sometimes.
everybody hurts, sometimes.
So, hold on, hold on.


.......................................
به يمن اين مهمانها امروز را در کنار آبشار نياگارا گذراندم.جاي همگي خالي که از سرما يخ بزنيد.
.................................
بحث بسيار جالبي را مامان نيلو در مورد خيانت و يا مورد مشابه اش را در چند روز اخير به پيش کشيده که بد نيست بقيه هم بدانند. من متاسفانه بخاطر اينکه فکر کردم يکطرفه ممکن است به قضاوت برم در آن شرکت نکردم.
....................................
و باز کريسمس از راه ميرسه و نشد امسال را من در ايران باشم. اين شد پنج سال! و اين ويگن !
آخر اي محبوب زيبا
بعد از آن دير آشنايي
آمدي خواندي برايم
قصه تلخ جدايي
مانده ام سر در گريبان
بي تو در شبهاي غمگين
بي تو باشد همدم من
ياد پيمانهاي ديرين
آن گل سرخي كه دادي
در سكوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سينه افسرد
اكنون نشسته در نگاهم
تصوير پر غرور چشمت
يكدم نميرود از يادم
چشمه هاي پر نور چشمت



Sunday, December 14
 
ازاول صبح تمام کانالها مشغول دادن خبر گرقتن" صدام" هستند! خوب خيالشون راحت شد.
............................
عجب فيلم خوبي بود اين Barbarian Invasion ليلا در موردش نوشته. من که با اين مهمانهايم رفته بودم که وسطش بلند شدند!تمام وقتم با اين مهمانها ميگذرد از بس انگليسيشون خوبه! بابا ميخواين بياين اينورا بخدا چند کلمه انگليسي ياد گرفتن بد نيست!اينطوري پدرِ ميزبانتون در نمياد.
............................
نزديکه ظهره و از اول صبح مشغول برف باريدن.از اين بالا همه چيز سپيد، همه چيز مه آلود و همه چيز برفي.
...........................
پريشب خونه مامان نيلو عزيز يه مشت دوست جديد پيدا کردم: از امروز وخانم وبچه زيبايشان، کت بالو شيطان و شوهر با صفايش، تهرانتويي با وقار و خانمش و بچه MIS. صداي بچه هاي اين دوستان در اون شلوغي چه ساخته بودند براي من!
............................
ديشب ديدن آشناياني قديمي از ديار بي وفايي ها من را به5-6 سال پيش برد به دوراني که متاهل بودم و اينها دوستان آن بي وفا بودند. اکنون براي پسر اين آشنايان، هنوز او خاله بود و من عمو.
.............................
شايد در کوچه هاي خورشيدِ رفته باران بود
که ديوانه اي در من
چترهاي احتياط را مي بست
وبا پاهاي بي جوراب
خورشيدِ خيس را قدم مي زد

سروتر از سبزِ باغچه اي حتا
و با تو آسمان
هر دو سوي پنجره هست
آهنگ شب از موهاي تو مي آيد
لبانِ من
قصه ي آه
دستان تو
معجزه پرواز

ماه مي خواند و
ماه مي خواند
از گ. موسوي
..........................

اين آلبوم Sara McLachlan بسيار زيباست.صداي آرام و دلپذيرش با موزيک و شعرهاي ملايمش آلبومي خوش ساختي را ساخته است.
آلبوم از ده آهنگ تشکيل شده و بنظر من تمامي زيبا هستند: Perfect girl, Dirty little secret,World on fire, Stupid, Drifting, Push, Answer, Time, Trainwreck, Fallen .
اگر آلبوم و موزيکي آرام مي خواهيد اين خودشه. اين دهمين آلبوم اين خواننده و موزيسن کانادايي است، اولين آلبوم خود را در سال 1989 بنام Touch انتشار داد.







Friday, December 12
 
در عکسِ چشمان تو
خواب هاي من پيداست
در شبيهِ پوست من
شب ها
چيزي شبيهِ خواب هاي تو مي چرخد
هر شب به خواب هايم بيا
تا عکس مان هي به هم شبيه تر شود.
از گ.موسوي
...........................
سه آلبوم جديد گرفتم: Sara Mclachlan(afterglow)،Enrique Iglesias(seven)وAlicia Keys(the diary of alicia keys).ازشون خواهم نوشت.
.............................


The book of my life


Let me watch by the fire and remember my days
And it may be a trick of the firelight
But the flickering pages that trouble my sight
Is a book I'm afraid to write


It's a book of my days, it's a book of my life
And it's cut like a fruit on the blade of a knife
And it's all there to see as the section reveals
There's some sorrow in every life


If it readslike a puzzle, awandering maze
Then I won't understand `til the end of my days
I'm still forced to remember,
Remember the words of my life


There are promises broken and promises kept
Angry words that were spoken, when I should have wept
There's a chapter of secrets, and words to confess
If I lose everything that I possess
There's a chapter on loss and aghost who won't die
There's a chapter on love where the ink's never dry
There are sentences served in a prison I built out of lies.


Though the pages are numbered
I can't see where they lead
For the end is a mystery no-one can read
In the book of my life


There's a chapter on fathers a chapter on sons
There are pages of conflicts that nobody won
And the battles you lost and your bitter defeat,
There's a page where we fail to meet


There are tales of good fortune that couldn't be planned
There's a chapter on God that I don't understand
There's a promise of Heaven and Hell but I'm damned if Isee


Though the pages are numbered
I can't see where they lead
For the end is a mystery no-one can read
In the book of my life


Now the daylight's returning
And if one sentence is true
All these pages are burning
And all that's left is you


Though the pages are numbered
I can't see where they lead
For the end is a mystery no-one can read
In the book of my life


By Sting


....................................................
مهمون پشت مهمون!!در اين گيجستاني که من الان هستم، اين مهمونها گيج ترم کردند!




Tuesday, December 9
 
صبر بر دوري بيانگر چيست؟
تواني شگرف
يا
بي تفاوتي؟
..................
گفتي کاش محبت باشد و نه عشق.
گويند محبت را توان زايشي است
همتاي عشق
و اين قامت چه بالاست
آنگاه که عشقي باشد سرشار.
....................................
آن عصا بار دگر خواهد کَند
جاده اي در دريا؟
اما، سرزمين موعود دور است دور
و قوم
نالان و خروشان
چه اميدي که تا پايان بمانند؟
چه اميدي؟
................................
زندگي را چه مي بينند؟
بازيچه اي که چون شکست
مي توان ديگري خريد؟
....................................
باراني مي خواهم
پاک،پاکِ پاک
تا بشويد زنگار اين همه سال
ديگرم حرفي نيست.
دلم تنهاست.
همگي از م.هدايت
...........................
ديدن بچه ها و اين ليلاي عزيز دوباره در آن ديروقت ....، صحبت با مامان نيلو خانم وديدن سرخاب شيطان... کم کم زندگي تورنتويي داره شروع ميشه.



Saturday, December 6
 
شنبه شب است و من بجاي اينکه در بارها و کلاب هاي شهر باشم و يا با اقوام و دوستان باشم، در اين خانه دوباره مشغول نوشتن و گوش دادن به موزيکهاي امير آرام هستم که هميشه صدايش ياد آور گذشته است!دو فيلم ايراني گرفتم و ميخوام ببينمشون.آخه اين چه حسي يه که اونجا ميخوام فيلمهاي اينطرفي ها را ببينم و اينجا ميخوام فيلمهاي اونطرفي ها رو ببينم!
بودن در شهري که ميشناسيش دلپذيره اما ...
هوا سرده و از اين بالا بخارهاي سربه آسمان گذاشته از بالاي خونه ها را ميتوني کاملا تشخيص بدي.

سپيد
سپيد
سپيد
سکوتِ ميان دو گام است
صداي نيامدن
برف
برف
برف
حرفي ست که در اين فاصله بر دل مي نشيند
فصل، هر چه مي خواهد باشد
از ف. هومان فر

درغربت اين پونه
مار هم سبز نمي شود
نمي شود
هيچکس نباشد-و- باشي
در بيابانِ بي برش
و تاريکي بي تعطيل
حتا دشمن
دوست تر از خاموشي ست.
از ف. هومان فر
.........................
دو سه تا کنسرت خوب داره بليط هايش فروخته ميشه: Sting و Rod Stewart. که اولي در مارچ و دومي در فوريه کنسرت هايشون را برگزار مي کنند.( من که قراره اونموقع ها اين شهر نباشم ).هنوز درست و حسابي هيچ کس را نديدم.از فردا هم دوتا مهمون دارم!
....................
بهاري بود و گلزاري زماني
و اينک
بنگر
که از بهاران تا زمستان
چه اندک فاصله بود.
از م. هدايت

نسيمي که به همراه سحر مي آمد
زمزمه کرد
بار غم بر دوشش
شب و تنهايي و انديشه تو
اين چنين مي گذرد ايامم.
از م. هدايت



Monday, December 1
 
آمستردام، بار ديگر و اين بار بدون هيچ شوقي پا در اين شهر باران زده گذاشتم. هوا ابري و باراني ست و من در طبقه بالايي اين شهر فرودگاهي نشسته و مينويسم. از همه تيپ آدم اينجا ميبيني؛ بغل دستي من دو جوان عرب هستند.
در هواپيما با کاوه يغمايي و نيلوفر، خانمش، همسفري شدم. از همه چيز صحبت کرديم و بيشتر از همه از موزيک. از پروژه ها و ايده هايش گفت و چه با صفا بودند اين زوج جوان!هنوز کنسرت زيبايش و قطعات زيبايي که اجرا کردند را بياد دارم.و از کنسرت بسيار گفتيم. حيف که در مسير بعدي هم جهت نيستيم.
هنوز باور نمي کنم که در راه برگشتم( و شايد رفتنم!) من تا پنج ساعت به پرواز ، گذرنامه ام را پيدا نکرده بودم! چگونه دو ساعتي همه چيز را جمع و جور کردم؟
و از همه ممنون، از همه و بخصوص از دوستاني که برام نظر و نياز کردند که اين گمگشته ام پيدا شود. هنوز باورم نميشه راه افتادم!
برم گشتي در اين Free Shop ها بزنم و ...