صبر بر دوري بيانگر چيست؟
تواني شگرف
يا
بي تفاوتي؟
..................
گفتي کاش محبت باشد و نه عشق.
گويند محبت را توان زايشي است
همتاي عشق
و اين قامت چه بالاست
آنگاه که عشقي باشد سرشار.
....................................
آن عصا بار دگر خواهد کَند
جاده اي در دريا؟
اما، سرزمين موعود دور است دور
و قوم
نالان و خروشان
چه اميدي که تا پايان بمانند؟
چه اميدي؟
................................
زندگي را چه مي بينند؟
بازيچه اي که چون شکست
مي توان ديگري خريد؟
....................................
باراني مي خواهم
پاک،پاکِ پاک
تا بشويد زنگار اين همه سال
ديگرم حرفي نيست.
دلم تنهاست.
همگي از
م.هدايت
...........................
ديدن بچه ها و اين
ليلاي عزيز دوباره در آن ديروقت ....، صحبت با
مامان نيلو خانم وديدن
سرخاب شيطان... کم کم زندگي تورنتويي داره شروع ميشه.