blog*spot

عـــلـــــي













فهرست وبلاگهاي فارسي




گويا


اشعاري كه مي خوانم




لامپونويس فارسي

ا.يشايايي














This page is powered by Blogger. Isn't yours?
Friday, February 27
 
خداحا فظ تورنتو!
تورنتو با تمام خاطراتش را دارم پشت سر مي گذارم. يادم مياد روزي که آمدم اين شهر از شهر قبليم، با چه ولوله اي مي آمدم. بهترين انتخابم بود آن موقع. اما پس از سه سال حالا فقط کلي دوست خوب وخاطرات خوب از آن باقي مانده. از ليلا بايد ممنون باشم که دنياي جديدي را برايم، در اين نيمه هاي سکونتم در اين شهر، باز کرد و اين باعث شد که دوستان بيشتري را پيدا کنم و خوب خودم را هم بهتر بشناسم.
حالا از اين شهر چه بگويم؟ از CN Tower اش بگويم يا مردمان صادق و نه چندان گرمش؟ از جمعيت فراوان ايرانيهاي اين شهر يا برف و سرمايش و يا حتي تابستانهاي گرم و شرجي اما کوتاهش؟
ازکار کردن در شرکت کانادايي-انگليسي ام بگويم و تبعيض هايي که قائل مي شدند، از رفيق نارفيقم همکارم بگويم يا از نارفيق رفيقم؟
و چه زود گذشت اين سه سال سکونتم در اين شهر ...
حالا دوباره بايد تمام زندگي ام را در دو چمدان و يک ساک دستي جمع کنم و اين داره ميشه عادتم! نمي خوام ديگه نمي خوام اينجوري کولي وار زندگي کنم.

ميدانم دوباره بازخواهم گشت به شهري که دوستش مي داشتم، ميدانم.
...............................................................
ممنون و ممنون و باز هم ممنون. ديشب شبي شد برايم. در آخرين لحظه در کنسرت خودماني Lhasa دعوت شدم و چه حالي کردم با اين کنسرت.
جايت خالي بود خالي.در گوشه اي از Downtown اين شهر سرما زده در کلابي خودماني و در کنار شهردار اين بزرگ شهر زماني را گذراندم با موزيکهاي پر احساس اين خواننده توانا با قطعات اسپانيايي، قرانسوي و انگليسيش و همچنين قطعه اي با زبان چچني! و ايمان آوردم به اين خواننده که پس از شش سال آلبومش را چندي پيش ارائه کرد و چه آلبومي.صحبت مستقيم با شهرداري که در هنگام انتخابش در اينجا نبودم در مورد اين موزيسن و کاميونتي ايرانيها هم کيفي داد و جالب اينکه وقتي که فهميد دارم ميروم به سن ديگو، آرزو کرد که خودش هم مي توانست آنجا باشد!و چه راحت مانند ديگران در صف ايستاد تا نوبتش شود و جالب اين بود که مسئول چک رزروها هم با اينکه مي دانست او کيست ولي باز هم چک کرد که برايش رزرو شده باشد که البته خانم شهردار قبلاً اينکار را کرده بود و قرار شد در صورت ماندنم آنجا دعوتش کنم به آن شهر.
Lhasa براي تک تک قطعاتش با لهجه اسپانيايي-فرانسويش توضيح ميداد و چه زيبا گفت حسش را در هنگام نوشتن قطعه "J'arrive à la ville " در مورد شهر پدر پدربزرگش، مارسي. نوازنده چلو هم که کولاک کرد.و قطعه آخر که همه را ميخکوب کرد...

متولدسال 1972 در کوهستانهاي ايالت نيويورک بوده و دوران کودکيش را در مکزيک گذرانده و خوانندگي را از سن 13 سالگي در کافه هاي سان فرانسيسکو شروع کرده وسپس به مونترال نقل مکان کرده و اولين آلبوم خود را در سال 1997 انتشار داده و پس از شش سال چندي پيش آلبوم جديد خود را روانه بازار کرده است.


Anywhere on this road


I live in this country now
I'm called by this name
I speak this language
it's not quite the same
for no other reason
than this it's my home
and the places I used to be far
from are gone


You've travelled this long
you just have to go on
don't even look back to see
how far you've come
though your body is bending
under the load
there is nowhere to stop
anywhere on this road...


by Lhasa


Soon this space will be too small


Soon this space will be too small
and I'll go outside
to the huge hillside
where the wild winds blow
and the cold stars shine


I'll put my foot
on the living road
and be carried from here
to the heart of the world


I'll be strong as aship and wise as a whale
and I'll say the three words
that will save us all
and I'll say the three words
that will save us all


Soon this space will be too small
and I'll laugh so hard
that the walls cave in


then I'll die three times
and be born again
in alittle box
with a golden key
and flying fish
will set me free


soon this space will be too small
all my veins and bones
will be burned to dust
you can throw me into
a black iron pot
and my dust will tell
what my flesh would not


Soon this space will be too small
and I'll go outside
and I'll go outside


by Lhasa




Tuesday, February 24
 
اول از همه بگم دارم ميروم به شهر سن ديگو San Diego و ايندفعه کنار برادر و خواهرم. حالا کسي از بچه هاي وبلاگي در آن شهر نيست؟ مطمئناً به اندازه شهرم، اينبار يعني تورنتو، نخواهد بود.
.............................



آلبوم جديد خانم نورا جونز Norah Jones بنام Feels Like home چندي قبل توسط کمپاني EMI در امريکاي شمالي انتشار يافت. آلبوم از 13 قطعه با زمان 46 دقيقه تشکيل شده است. بعضي از اهنگها کاملاً در سبک Country قرار دارند مانند قطعه Creepin' In که با خواننده نام آشناي اين سبک Dolly Parton اجرا کرده است اما شايدبتوان کل آلبوم را درسبک بلوز قرار داد. اين آلبوم بنظر من بسيار زيباتر از کار قبلي اين نوازنده و خواننده چيره دست جوان است.صداي نواختن پيانو او همزمان با صداي گرمش درتمام قطعات شنيدني است. چندين قطعه بسيار زيبا در اين آلبوم هست: Sunrise که الان از ايستگاههاي مختاف راديويي پخش ميشود،In the Morning, Don't miss you at all,Humble me, Those sweet words, Above ground, The prettiest thing.



اين آلبوم هم اکنون پر فروشترين آلبوم در آمريکاي شمالي است و بنظر کاملاً انتخاب درستي ميايد.
در اين مورد جي عزيز هم نوشته است. اين موزيسين و خواننده چيره دست که چندين جايزه گرمي رابراي آلبوم قبلي خود از آن خود کرده است، بزودي تور اروپايي خود را شروع ميکند.



Don't miss you at all


As I sit and watch the snow
Fallin' down
I don't miss you at all
I hear children playin' laughin' so loud
I don't think of your smile


So if you never come to me
you'll stay a distant memory
Out my window I see lights going dark
your dark eyes don't haunt me


And then I wonder who I am
Without the warm touch of your hand


And then I wonder who I am
Without the warm touch of your hand
As I sit and watch the snow
Fallin' down


I don't miss you at all
I don't miss you at all


........................................................

اين يکشنبه مراسم جوايز اسکار خواهد بود واميدوارم خانم آغداشلو در برابر رنه زلوگر قَدَر جايزه را ببرد. مي گويند در نا اميدي بسي اميد است!



Sunday, February 22
 
دوباره بستن وسايل، دوباره جمع کردن، دوباره خاطره ها.

مي خواهم از اينچا پا بر کشم
تا فراسوهايي دور
تا آنجا که نباشد در کار
اين بهشت غم انگيز پير.
ا.رشوند

دلم تنگ شده براي آغوشت
و
دوباره هجوم گريه ها.

پاره کردم همه کاغذ ها را و پاک شد همه مدارک. من براي چه اينها را نگه داشته بودم، براي چه؟
آهان، بي نمک بودم!

چگونه شد که تو در مرگ عشق خنديدي؟
تو ايي که حکم به مرگ عزيز خود دادي؟
......................................


?Did I tell you I need your love a little more each day"
?Did I tell you I'm feeling old since you went away
?Did I tell you my love was cold like the desert night
"?Did I tell you my heart was dry like desert sky


Please don't turn me away"
Please don't leave me alone
I'm not asking for paradise
I've just got to find me a home
I said, Land Ho, will I be sailing forever
I gotta find some shelter from the cold
Land Ho, will I be searching forever
I gotta find an anchor for my soul
Well you may think I'm fool
And think I'm running away
But I've had enough of the city lights
I've got no reason to stay
I need some wind to help me to my goal


When you're alone, there's not a sail in sight
It's cold and dark
And there's no one there to see you through the night
There once was a lady made me feel alright
But she couldn't stay so one lonely day
She just sailed away and took away my life


"?Will I be sailing forever


..........................
خوب شد ورزش اسکي را بهم ياد دادي!
..........................
بقول دوستي: been there, done that!
.........................
دوباره در اين دنيا نيستم.Hold me closer!
......................
و هفته آخر
...............................

Sara Mclachlan در روزهاي 19 و 20 آگوست در Molson amphitheatre کنسرت خود را برگزار مي کند.
......................................


Puppet Dance


Why did you leave me all alone
Why didn't you tell me you were going home
Everything changes now you're gone
Making me wonder how to carry on
Over and over you gave to me
I wish I had told you what you meant to me
Why does it always have to end
...Losing a loved one is so hard
?Oh my Lord, is it right
By the light of the darkest night
You're never gonna see, you're never gonna see me crying
?Where is the warmth of the sun
?Was there something that I should have done
Oh why did you have to leave,
?Why did you have to leave me crying
What I would give just to hear you laugh
All I have left is just a photograph
Oh to have known you all those years
Wish I had known how to dry your tears
Everything matters when you're young
Everything shatters when the day is done
Everything falters in the end
...Losing a loved one is so hard


So many feeling rushing in
It's too late for thinking how it could have been
Who knows the reason, was meant to be
?...It's going to be lonely, will you wait for me


by R. H.








Tuesday, February 17
 
"سراب پشت سراب و کوير پشت کوير
چرا نمي گويي
دويدن از پي هيچ است رهنماي غريب!
چرا نمي گويي
در اين کوير عطش آب را نمي يابند!
چرا نمي بيني
چنين ضعيف تمام توان قافله را؟

تو هم نمي داني
که راه کندن از اينجا
رو به سوي کجاست؟
حواست اينجا نيست!
کجاست آب و علف؟!"
.....................................
فاصله ها

دور هستيم از هم
کاش اين فاصله ها کم بشود
کاش اين فاصله ها
تا به نزديکي دلها برسد...
کاش يک روز به دريا بزنيم
کاش دريا بشويم!
من به روياي محالي دل خوش داده ام:
انگار تو هم اينجايي
پيش تنهايي من
پيش زيبايي جاويد غزل خواني من
اي تو زيباي من...

کاش يک شب دل تنهاي تو هم پر مي زد
مي پريد از قفس فاصله ها
مي رسيد اينجا، در خانه من
و در اين خلوت تنهايي من
پيش چشمان خدا
مي رسيدند به هم تشنه و آب
مي رسيدند به هم خسته و خواب
مي رسيدند به هم جام و شراب...

هيچ کس فکر مرا مثل تو، اينگونه نخواند!
فکر مرا مي خواني
حرف را مي داني
حرف جاويد زمين را با صورت ماه
دوستت دارم را...
تا ابد مي مانم
تا ابد مي خوانم

باز هم مي ماني؟
باز هم مي خواني؟

از م. مظاهري





Monday, February 16
 
قلب شاد

امشب به ياد تو بودن-ها دلم شاد است
از هرچه تنهايي غم آلودِ دوزخ گونه آزاد است
من با خيال با تو بودن در بهشت خويش
مي رقصم و اين گونه احساسات
احساسات فرهاد است!
هرگز نخنديدم مگر همراه با لبخند
تر شد لبانم از هجوم سيل بارانم...
با ياد آغوشي که با نيرنگ پر مهرش
کوشيد بستاند ز جانم هر چه را دارم
با ياد سيمايي که صدها بار پي در پي
برنامه ي گلهاي قرمز را نشانم داد
با ياد دستاني که با حرص زلال خويش
دستان من را تا ابد از آن خود مي خواست
با ياد برجِ قامت افتاده بر برجم
بار دگر ميگويم:"امشب قلب من شاد است."
شاديِ با افسوس
افسوسِ با اميد
اميد، همچون بيد
هر لحظه بر باد است
اما سر ِ بر باد
در عشق، استاد است...!
زيبا، همين يک لحظه پيش از اين
شب، خانه ام را ترک کرد و رفت.
مي گفت:"بايد رفت، بايد رفت، بايد رفت
فردات نزديک است!"
فردا چه خواهد شد؟!

از م.مظاهري
....................................
حالا که مي خواهم خونه را با يکنفرقرار داد ببندم، ده نفره ديگه پيداشون ميشه که خونه را ميخواهند! هميشه همينطوره تا يک تصميم ميگيرم صد تا راهه ديگه جلوي پام مي آيند!!
.....................................
به آلبوم جديد شادمهر عقيلي مي توان از طريق اين سايت گوش داد. شخصاً از ترانه دل ديونه اش خوشم آمده .
................................
کنسرت ابي بود در شب عاشقان و من به همراه دوست دبيرستاني ام که 17 سال از هم دور بوديم!! اما آنچنان در متن ترانه هاي او دوباره گير افتادم که دوست را يادم رفته بود! و اين پنجمين بار بود که اين گير افتادن را در کنسرت ابي تجربه ميکردم. کنسرت را با يک يار قديميه ديگه اي هم بودم که اين دوست از همان ابتدا گم شد در شعرهاش و ما در آخر پيداش کرديم!
.......................................
" يادت باشه که بهمين راحتي نيست، آمريکا ماندن، يادت باشه اگر به همين راحتي بود که بخاطر قرارداد نفتا به تمام شهروندهاي کانادايي در آمريکا کار بدهند که تمام کانادا تا الان خالي شده بود! يادت باشه که بايد خودت رو آماده کني که تا مدتها black کار کني تا بتواني شرکتي را گير بياوري ودر position اي که نتوانسته يک امريکايي را جذب کنه به تو offer بدهد تا بعد تو بتواني از اين طريق اجازه کار را بگيري. يادت باشه درک تفاوت فرهنگهاي غرب و شرق اين قاره را داشته باشي. يادت باشه هيچ انتظاري از برادر و خواهرت نداشته باشي. يادت باشه تا آشنا نداشته باشي شايد نتواني هيچ کار درست و حسابي گير بياوري، يادت باشه... . اما تو که چندين بار مهاجرت کردي مي تواني ، تو مي تواني!"
از نصايح یکي از دوستان بنياني ام



Thursday, February 12
 


از سهيل بايد خيلي ممنون باشم که بليط کنسرت را جور کرد، الان از کنسرت خداي سبک فلامينکو مدرن ميايم يعني " Paco De Lucia".کنسرتي دوساعته که با تنفسي يکربعه همراه بود.اعضاي گروه از شش نفر به همراه خود استاد تشکيل شده بود.در اين کنسرت "پاکو" آلبوم آخر خود را بنام "Cositas Buenas- good little thing" را اجرا کرد و چه اجرايي!بخش دوم براي من بسيار زيباتر بود که همراه با فلوت و گيتار باس بود .همخوانهاي خانم اسپانيايي هم بسيار زيبا خواندند و همه چيز براي يک کنسرت خوب کامل بود.خواننده اسپانيايي که همزمان گيتار و نوعي بربط هم ميزد عجيب من را ياده يکي از همکارهاي يکي از شرکت هاي قبليم مي انداخت.جالب بودن Jesse Cook در رديف اول بود که شايد آمده بود کار استادش را ببيند و همچنين بابک اميني. کنسرت با يک Encore تمام شد که در ابتداي آن يکي از همخوانهاي زن هم رقص اسپانيايي زيبايي را اجرا کرد که البته حرفه اي نبود ولي چسبيد."اُلِي"
اين را هم فهميدم که بايد زبان اسپانيايي را ياد بگيرم!
تعدادي از عکسهاي کنسرت که سهيل زحمتش را کشيد در اينجا و اينجا و همچنين اينجا ميتوانيد ببينيد.
فردا اين نوازنده چيره دست در مونترال خواهد بود.



به آهنگهاي زيباي اين آلبوم آخرش در سايت Flamenco گوش بدهيد واقعاً زيباست.اين بيست و چهارمين آلبوم اين نوازنده است از سال1965 که اولين آلبوم خود را انتشار داد.من نمي فهمم يعني نمي شود يکي اسپانسر بشه و اين پاکو را بکشونه ايران! يا حتي همون Gipsy Kings خودمون رو؟



Wednesday, February 11
 
و باز خبرهايي از موزيک:

بانوي جاز مدرن، Diana Krall ، کنسرت خود را در روزهاي 27 و 28 مي و همچنين اول جون در Hummingbird Centre تورنتو برگزار ميکند و در 20 مي در Hamilton Centre خواهد بود. بليط کنسرت را از Ticketmaster ميتوانيد تهيه کنيد.آلبوم جديد اين موزيسين بنام The Girl in the other room از 27 اپريل در بازار خواهد بود.
آلبوم جديد Norah Jones بنام Feels Like home ديروز انتشار يافت.
Mark knopfler کار بر روي آلبوم جديد خود را شروع کرده و تا پايان امسال آلبوم سيزدهم انفرادي خود را(با احتساب آلبومهاي موزيک متن فيلمها) انتشار خواهد داد.
...................................................
تشنه
تا به تالار خيالم تو نمايش داري
تا تو در برجِ چهل خانه ي دل تنهايي
تا تو لبخند نوازش به صداقت داري
تا تو اندازه ي بي تابيِ من بي تابي:
هاي برخيز که من تشنه ي اين زندگيم!
از م.مظاهري



Sunday, February 8
 
جوايز گرمي لحظاتي پيش تمام شد و برندگان اصلي، Byonce با پنج جايزه و Luther Vandross با چهار جايزه بودند.جايزه بهترين خواننده يا گروه نوپارا گروه Evanescence گرفت.بهترين قطعه، بهترين ترانه و بهترين آلبوم سال بترتيب، Clocks از Dance with my father ، Coldplay از Richard Marx- Luther Vandross و آلبوم آخري Outkast
شدند. متاسفانه هيچ کدام از دو کانديداي ايراني جايزه بهترين آلبوم سنتي را دريافت نکردند و جايزه بهThe Monks Of Sherab Ling Monasteryبا آلبوم Sacred Tibetan Chant
رسيد.از اجراهاي زيباي زنده مراسم ميتوان به اجراي آغازين Prince و Byonce و همچنين اجراي زيباي Sting و Sean Paul اشاره نمود. در اين مراسم از گروه بيتلها به مناسبت اولين حضور آنها در آمريکا و اجراي بي سابقه شان در شو Ed Sullivan تقدير و تمجيد شد.
.......................................
صبحانه مفرحي بود با جميع وبلاگي هاي مقيم تورنتو!تازه مهماني هم از هميلتون بود. اين اصفهاني ها هم که همه جا هستند!



Thursday, February 5
 
چهل و ششمين مراسم جوايز گرمي ( Grammy Award ) که مهمترين مراسم موزيک در سال است در روز يکشنبه برگزار مي شود.جوايز در 30 زمينه ميباشد و جمعاً 105 جايزه داده ميشود و در اينجا هم در موسيقي جهان و در رشته بهترين آلبوم سنتي ( Best Traditional World Music Album ) ، غزل-باران از کيهان کلهر و بي تو به سر نمي شود از محمد رضا شجريان و گروهش کانديد هستند.اميدوارم بالاخره يکي از اين دو اين جايزه معتبر را بدست بياورند که مدتهاست موزيک ايران شايسته يک همچين جايزه معتبري را دارد.
....................................................



بعد از 17 سال يکي از خواننده هاي گروه قديمي ABBA بنام Agnetha Faltskogآلبوم جديدي را مي خواهد ارايه دهد.
گروه ColdPlay کار روي آلبوم جديدشان را شروع کردند.
و ششم اپريل گروه Tears For Fears آلبوم جديد خود را بعد ازنزديک به 8 سال بنام everybody loves a happy ending انتشار خواهند داد.
و خبر ديگر اينکه Eric Clapton در مارچ و گروه رپ قديمي، Beastie Boys ، آلبومهاي جديد خود را انتشار مي دهند.
..........................................................
ديشب بالاخره در Persian blogger meetup شرکت کردم. جمعيت بسيار کمي که خوب همشان را هم در جاهاي ديگر ميتوانستم ببينم در آن شرکت کرده بودند.شرح ماوقع را هم بچه MIS نوشته هم ليلا.
....................................................
سفر

چمدانم را بايد ببندم
شعرهاي نيمه تمام من کجاست؟
ترجمه هاي کوتاهم کو؟
چيزي نمي توانم بخوانم
چشم هاي من کجاست؟
آهان، خوب شد
حالا بايد سفرم را آغاز کنم
اما
تاريخ حرکت را خودم
انتخاب مي کنم
سپيده دم، سال خرگوش
خوب،
حالا بايد چمدانم را مرتب کنم
پيراهن خاکستري ام را
مي پوشم
پيراهن هاي قهوه اي ام را

به رفتگر محله،
که در آغاز هر شب اول هر ماه
سلامي بلند بالا داشت
ببخشيد
کت شلوار سرمه اي ام را
بر مي دارم
و مشکي ها را به مسجد سر گذر
مي بخشم
تا عزاداران روزهاي پنجشنبه
به نوبت از آن استفاده کنند
همه ي کلاه هايم را بر سرم
مي گذارم
و دو دستي مي چسبم
تا باد آنها را نبرد
کفش هايم را نمي خواهم
پابرهنه خواهم رفت
دفترهاي شعرم را به معشوقه هاي
خيالي مي بخشم
و آلبوم هاي عکس ام را
به تمام کساني که دوست مي داشتم
آه، آن عکسي را که با آن شاعره
گرفته ام
کسي نبيند
مبادا رسوايش کنيد
باور کنيد اتفاقي نيفتاده است
آنرا در داخل قلبم بگذاريد
با سرپوشي روي آن
چمدانم را بايد ببندم

مقصدم نقطه روشني است
که در چشم اندازم سوسو مي زند
با رنگ هاي فراوان
و سادگي بي پيرايه
و صداقتي که لکه بر نمي دارد
چمدانم را بايد ببندم

از ف. عابديني




Wednesday, February 4
 
کنسرتهاي مختلفي در دو ماه آينده در تورنتو برگزار مي شود؛ از امروز تا 7 فوريه Jan Arden در Massey Hall اجرا دارد. فردا Sara Brightman در Air Canada Center کنسرت خود را برگزار خواهد کرد.
Nickleback در A.C.C. در 10 فوريه
Enrique Iglesias يازده فوريه در Massey Hall
Blue Rodeo در 13 فوريه در Music Hall theatre
گروه قديمي KC&the sunshine band در 14 فوريه در Casino Rama
Rod Stewart پانزده فوريه در A.C.C.
Ottmar Leiber در 21 فوريه در Hershey Centre-Mississauga
ديگر گروه راک قديمي Deep Purple ، بيست وششم(26) فوريه در Massey Hall اجرا دارند
Cyndi Lauper ششم مارچ در Massey Hall خواهد بود
Tom Jones نهم و دهم مارچ در Humingbird Centre اجرا خواهد داشت
و Sting در دو روز 19 و 20 فوريه در Massey Hall کنسرت خود را برگزار مي کند.
Elvis Castello نامزد غير رسمي بانوي جاز مدرن، Diana Krall ، در 13 مارچ در Massey Hall
Sheena Easton در Casino Rama در روزهاي 26 و 27 مارچ
و David Bowie اول اپريل در A.C.C. برنامه خواهد داشت.
بليط تمام اين کنسرتها را مي توانيد از سايت Ticketmaster.ca بدست بياوريد.
از برنامه هاي ديگري که اعلام شده، کنسرت Sara McLachlan در 20 و 21 آگوست در Molson Amphitheatre و همچنين نغمه سراي خسته ناپذير، Bob Dylan، در 19 مارچ در Ricoh Coliseum مي باشد.
.......................................................
شنبه شب کنسرت بسيار زيبا و منظمي در Toronto Centre for the Arts براي کمک به زلزله زدگان برگزار شد که جاي همگي کساني که نبودند خالي بود. هنرمنداني مثل باقر موذن ، ليلي سرکسيان(که شانسي در اين زمان در تورنتو بود)، بامداد بيات(پسر بابک بيات) و بابک اميني همراه با گروه تلفيقي اش قطعاتي را اجرا کردند. از کارهاي زيباي ديگر اين کنسرت اجرا رقص زيباي صوفي توسط هنرمند آذربايجاني ساشار ظريف و همچنين رقص زيباي آيدا مفتاحي با موزيک حسين عليزاده بود.
مجري کنسرت، نام آشناي ايراني تبار کانادايي ژيان قميشي بود همراه با دختر شايسته کانادا، نازنين افشين جم.وچه درست و زيبا اين ژيان برنامه را گرداند. خود او دو قطعه بسيار زيبا بنامهاي Septembre و Persian Cowbow اجرا کرد که قطعه اول بسيار زيبا و حرفه اي بود.
نماينده سازمان صليب سرخ کانادا و رييس CBC news و همچنين چندين نماينده مجلس کانادا هم در اين کنسرت شرکت داشتند. در همان شب نزديک به بيست هزار دلار پول جمع شد.در ضمن نماينده صليب سرخ در سخنان کوتاهش اعلام کرد که تا بحال دو و نيم ميليون دلار جمع آوري شده است .
........................................
حالا بد نيست بگم که ابي در 14 فوريه در Pearson Convention Centre اجرا دارد.