blog*spot

عـــلـــــي













فهرست وبلاگهاي فارسي




گويا


اشعاري كه مي خوانم




لامپونويس فارسي

ا.يشايايي














This page is powered by Blogger. Isn't yours?
Friday, April 30
 
"بهانه"
مانديم و مي مانيم
با هوار بلندگوها و
افقِ دلهره ي نزديک
پشت خط هايي که شکسته اند
مانده ايم اين جا
که چالمان را بهانه کنيم.
از ن. بهادري
................................
هر روز صبح هوا ابري و مه اي مي شه تا ساعت 9 صبح . بعد صافِ صاف! در اين دو ماهه که اينجام فقط دو بار بارون درست و حسابي آمده! امروز هم هوا از تورنتو خنک تر بود( اينجا ماکزيمم 68 بود تورنتو 71!!)
هنوز اين SSN من نيامده! اين مسئولش تازه بعد از چندين بار تماسهاي مکرر و گذاشتن پيغامهاي متفاوت، برام يه پيغام گذاشت که بخاطر مشکل ارتباطي تازه الان(يعني پس از تقريبا 3 هفته ) مدارک را دستي براي اون مرکز چک کردن آدمها فرستاده! و از حالا بايد بين 4 تا 6 هفته صبر کنم! اينجا هم دست کمي از ايران خودمون نداره!!
بدون SSN هم برو بمير ديگه!!
.........................................................
يه مجله خوب هنري هفتگي داره اينجا بنام Reader.
......................................
گل آقا هم مرد! خدا بيامرزدش. توي دوران دهه شصت تنها مجله اي بود که گاهي دلم ميامد بخونم(بجز مجله هاي ورزشي).
.......................
دو تا آلبوم جديد گرفتم: Musicology از Prince و موزيک متن فيلم The Passion of the christ (جالبه که هنوز وقت نکردم برم فيلمش را ببينم)

Prince چهل و پنج ساله، براي من خواننده دوران نوجوانيم است. تک تک آلبومهايش را در ايران داشتم: آلبومهاي شاهکاري مثل Purple Rain و Sign O the Times که هنوز بسياري از اهنگهايش در مغزم مرور ميشه!
آين البوم جديدش بعد از يک دوران سکوت، از 12 قطعه نشکيل شده که به کارهاي شاهکار قبليش نمي رسه ولي از کارهاي آخريش در 5-6 سال پيش بسيار بالاتره.
در اين دوران سکوت Prince به گروهاي نوپايي مثل OutKast ، N.E.R.D, Lenny Kravitz.... کمک فراواني مي کرد. در اين آلبوم چندين قطعه خوب مثل: Reflection, What do U want me 2 do?, On the couch, A million Days , Musicology و Call my name را مي توان پيدا کرد. زمان آلبوم 47:49 دقيقه است و Sheila E. يار هميشگي Prince دوباره در چند قطعه با او همکاري کرده.اين آلبوم در هفته اول فروش خود(هفته پيش) در رتبه 3 پرفروش ترين هاي اين کشور قرار گرفت.
Prince در قطعه Dear Mr. Man طي نامه اي سياست امروز امريکا را مورد سرزنش قرار ميدهد:


?What's wrong with the world 2day
Things just got 2 get better
Sho' ain't what the leaders say
May be we should write a letter


Dear Mr. Man
we don't understand
Y poor people keep on struggling
...And U don't lend a helping hand


Who said that 2 kill is a sin
And started every single war
That ur poeple been in?
Who said the water
Is a precious commodity
Then dropped a big, ol' black oil slick
...?in the deep blue see


Ain't no sense in voting
Same song with a different name
Might not be in the bacxk of the bus
But it sho' feel just the same
Ain't nothin' fair about walfare
Ain't no assistance in AIDS
Ain't nothin' affirmative about ur actions
...!Til the people getr paid'
Mr. MAn
we want 2 end this letter with 3 words
" !We tired U all"




آلبوم موزيک متن فيلم The Passion ساخته John Debney ميباشد که گروه بسيار بلند بالايي از نوازنده هاي مختلف و معروفي او را همراهي کرده اند.آلبوم از 15 قطعه تشکيل شده است که چند تايي از آن داراي کلام و متن ميباشد ( متن ها نوشته Lisbeth Scott مي باشد)به چند قطعه آن گوش بدهيد:


Bearing the cross-
Peter Denies Jesus-
Raising the cross-
Jesus is Carried down-



..........................
و آخرين خبر اينکه آلبوم جديد بانوي موزيک جاز مدرنDiana Krall بنام The Girl in the other room در اين هفته اينطرفها پخش شد که هنوز فرصت گرفتن و گوش دادنش را نکردم. اين کار جديد او کاري است که در مدت تهيه آن مادر خود را از دست داد . همچنين يک رابطه محکم عشقي با Elvis Castello پيدا کرد که در بسياري از قطعات اين آلبوم نيز کمک شاياني اين شوهر خانم Diana Krall کرده است.
.........................
راستي آيدا خداحافظي کرد، جايش در اين وبلاگستان خالي خواهد بود. يادم مياد اولين بارچه نوشته بود درباره من! اميدوارم همه جا موفق باشه.




Wednesday, April 21
 
دوباره برگشتم دارم با بچه هاي تازه فارغ التحصيل طراحي ميکنم، موقعي که به سمت قسمت اجرايي رشته تحصيلي ام کشيده شدم و تقريبا با طراحي و محاسبه خداحافظي نيمچه اي کردم، فکر نمي کردم دوباره سر از اين بخش طراحي در بياورم! اما ايندفعه دست گذاشتم روي چوب، فکر کنم فقط بدرد شمال ايران ميخوره! من نمي فهمم چرا ما در درسهايمان يه ذره هم از محاسبات و جزئيات چوب نداشتيم؟اگر هم رشته هستيم و خيال آمدن اينطرفها رو دارين يه نيم نگاهي به جزئيات و ديتيلهاي چوب ميتونه کمکي باشه.
حالا خدا رو شکر که کدها و استانداردهاي اينجا کپي ايرانه!(البته استانداردهاي ايران کپي اينجاست!!) فقط همه چيز اينجا سيستم انگليسيه.
.................................
اين چراغ راهنمايي کوچيکهاي دم ورودي رمپها به بزرگراهها منو کشته!!
...............................

يکي از آلبوهايي که مدتي بود مي خواستم بگيرم و پيداش نمي کردم، آلبوم آخري Paul Carrack بود که شايد از اينکه خواننده گروه Mike & the Mechanics در سالهاي نه چندان دور بوده بتونين بشناسينش.
اين آلبوم در تابستان گذشته انتشار يافته و از 11 آهنگ تشکيل شده و چندين آهنگ بسيار زيبا داره:
Empty Space, It ain't over,One Small Step, Forever, Ain't no Love
صداي گرم و زيبايش من را به ساليان دور وقتي به آهنگهاي The living years و Silent Running گوش ميدادم ميبره!
...........................
کلاس مقدماتي(Basic) بنيان در تورنتو در روزهاي 14 تا 16 مي برگزار مي شود و ثبت نامش هم تا آخر اپريل ميباشد.جمعاً سه روز بطور کامل(از 8 صبح تا 9 شب) و يه نصف روز ميباشد. براي اطلاعات بيشتر با خانم گلناز فاطمي از طريق ايملش:bonyanca@bonyan.org و يا تلفن: 416-491-9026 تماس بگيريد.




Sunday, April 18
 
و براي بار هفتم فيلم " ليلا " و براي بار چهارم فيلم " شب يلدا " را ديدم!
......................
فکر نمي کردم ايندفعه که از ايران دارم ميايم، آخرين باريست که پسر عموي نازنينم را مي بينم.



Monday, April 12
 
يک روز بياد ماندني!

اينجا در وسط Downtown شهر سن ديگو نشستم، ساعت 4 بعدازظهر، پس از يک روز سنگين دارم مينويسم:
دفعه اول که به دفتر" ويزاهاي مخصوص" در کنار مرز شهر Tijuana مکزيک رفتم، افسر مسئول با ايرادي بچه گانه ويزاي TN را براي من صادر نکرد و از من درخواست نامه اي ديگر از محل کارم را کرد!جالب بود که وقتي مدارکم را بهش دادم، بلافاصله به من گفت:"کجايي هستي؟" فکر کردم اشتباهي شنيدم در اون شلوغي و گفتم: Pardon? گفت: "کجايي هستي؟"گفتم: I'm Canadian!اما او گفت: No, You are Iranian! و من گفتم: yes, I am Iranian as well!(و همونجا فهميدم امروز ويزاي من صادر نخواهد شد!!) و ازش پرسيدم فارسي بلدي؟ و گفت " کمي!!". نگاه کن در کشور مکزيک، لب مرز هم کسي هست که در اداره ويزاهاي مخصوص، فارسي صحبت کنه!
امروز با نامه اي دوباره به آنجا برگشتم و رفيق قديمي ام(!!) يعني Mike، آنجا نبود . افسر اول مدارک را از من گرفت و گفت مدتي طول مي کشه ولي الان برايت صادر مي کنم تا اينکه رئيس کل اين اداره(از شانس من!) سرو کله اش پيدا شد.يک افسر امريکايي شده به تمام معنا! ايندفعه با سوالهاي متعدد به من فهماند که آقا بايد برگردي کانادا و از همون مرز ويزاي TN را بگيري! استدلالش بسيار غير منطقي(!) در جهت ماندن من و و تصميم من از قبل براي ماندن در اين کشور بود. خوب گيرم برادر و خواهر من اينجا باشند و من هم بخواهم بمانم به تو چه مربوط؟ و او گفت نه ديگه در اينصورت بايد براي مهاجرت apply کني! گفتم نمي خواهم مهاجر آمريکا شوم و گرنه از شرکت تقاضاي نوع ديگري ويزا را مي کردم. گفت: اينجا من مي توانم به تو ويزا ندهم!! ديگه هيچي نمي تونستم بگم. در اثر داد وفريادهاي اين يارو تمام نيرويم رفته بود.مدارکم را جمع کردم وبراي بار آخر به اسمش که در جلوي يونيفرمش وصل شده بود خيره شدم ودر مغزم حکش کردم براي روز مبادا! بعد رفتم بيرون و مشغول فکر کردن بودم که آيا مي ارزه برگردم کشورم و دوباره بيايم يا نه؟ به شرکت ايندفعه چي بگم؟... که همين موقع افسر ديگري دنبالم بيرون آمد و گفت Rios ( يحتمل افسر مکزيکي الاصل بود!) خواسته برگردي! برگشتم و گفت بهت TN را مي دهم چون ازت خوشم آمده! و بهت Trust کردم! و ويزاي يکساله من را بعد از چندين ساعت معطلي و گرفتن 56 دلار (آمريکايي!!) صادر کرد.
بلافاصله به مرکز SSN در مرکز شهر رفتم و درخواست آنرا کردم. مسئول مربوطه گفت 4 تا 6 هفته طول ميکشه براي چک کردنت!! يعني هنوز 4-6 هفته ديگه مونده که در اين کشور به ثبت برسم! و بتوانم کارهاي ديگرم را شروع کنم..
واز فردا کار در محل جديد. و خوب بعد...؟
خسته ام. روز سختي بود. تمام انرژيم در سروکله زدن با اين افسرهاي متظاهر به قدرت و زور از بين رفته. روز سختي بود...
....................................................
آلبوم جديد گوگوش بنام آخرين خبر از فردا در اينطرفها پخش مي شود.



Friday, April 9
 


You got to learn how to fall
!before you learn to fly
by P. Simon


..........................................
نمي دونم بايد از اين شرکتِ گدا متشکر باشم يا نه؟! شرکت از اين Multiculture تر نديده بودم، السالوادري، مکزيکي، لبناني، آمريکايي، فلسطيني... همه در اين شرکت يا بهتر بگم در اين دفتر مهندسي بزرگ پيدا مي شوند!
دوباره مي خواهم در اين شرکت تجربه جديدي را در اين رشته بي سر و ته شروع کنم.
........................................
دوباره برو دنبال ماشين، دوباره برو دنبال خونه، دوباره برو دنبال گواهينامه، دوباره برو دنبال حساب باز کردن، دوباره برو دنبال دوست پيدا کردن، دوباره برو دنبال کار پيدا کردن، دوباره برو دنبال شناختنشون، دوباره برو....
دوباره از اول دوباره و دوباره و دوباره.....
............................................
فردا در مکزيک خواهم بود و در Tijuana براي گرفتن TN ويزايم. اگر برنگشتم بدونين آنجا موندم!! تعريف اونجا را خيلي شنيدم. وشايد بعد ار آن بالاخره اين SSN را گرفتم.
شهر جنوبي و به قول معروف لب مرز مکزيک در اين سمت اين کشور همين شهر "تيوانا" ميباشد.من تا بحال اين سمت شهر سن ديگو نرفتم!
................................................
"آقا تمام کرديت هايي را که در کانادابدست آوردي بنداز دور، اينجا بايد از اول شروع به جمع کردنشون بکني.": از صحبت هاي رفيقم
و اين ماجرا براي من در حين صحبت کردن با اين Dealer ماشين عينيت پيدا کرد.يعني پنج سال کِرِديت پَر!
....................................................


!Something's gotta give


....................................
شايد تنها جاي قابل بحث ايراني در اين شهر اين چايي و چت باشد! و البته گردهمايي هاي دانشجويان ايراني دو دانشگاه معتبر اينجا: UCSD و SDSU. (که اولي در ده دانشگاه برتر دنيا قرار داره!)



Tuesday, April 6
 
من را به اسمت سند نمي زنم
عشقم به شناسنامه نمي کشد
مي روي،
مرده خورها من را ميان خود قسمت مي کنند
به خاطره ات تف مي ريزم
گاهي آنقدر هستي که حس نمي شوي
گاهي آنقدر نيستي که نمي خواهمت!
از ف. حق ورديان
........................
... آخ که داشتم منفجر مي شدم وقتي اين Project Manager آمريکايي ازم خواست مدرکي را از ايران بهش نشون بدم و بهم گفت: But you know, I couldn't read your document in Arabic! و من بهش گفتم: عربي؟! اول از همه که ما عرب نيستيم و فارس هستيم( واز عربها هم روي خوش نديديم!) ثانياً من اينقدر شعورم مي رسه که اينور دنيا مدارک فارسي زبان نشون ندم و اون گفت: Whatever!!بابا وقتي نمي خواهيد اينکار را ديگه چيه؟( ولي عجب شرکت خوشگل و ترو تميزي بود...)
.......................
فاتح شدم، خودم را در اين کشور به ثبت رساندم...!!
بالاخره اولين کارتهاي شناسايي آمريکايي را در اينجا گرفتم.اول از همه کارت کتابخانه هاي شهر بود که از اين بابت خوشحالم که اولين کارتم در اين کشور کارت کتابخانه بود و حالا گواهينامه ام را بعد از اينکه تمام و کمال ازم امتحان گرفتند ( چه کتبي و چه عملي!!) تحويل گرفتم. انگار از يه دنياي ديگه آمده ام! بابا من از همين کشور بالاييتون آمدم. ولي نداشتن اين SSN هم برايم عجب دردسري شده. بدون آن هيچي بهت نمي دهند ( اگر چه با اينکه آنرا نداشتم تا بحال موفق به گرفتن اين دو کارت شدم) من فکر ميکردم اين SIN خودمون اينجا بدرد مي خوره اما دريغ!
.......................
آسمان ريخته در آبي رود
طرح اندوه غروب
دختري بر لب آب
روي يک سنگ سپيد
زير يک ابر کبود
پاي مي شويد، پاهاي گل ولاي اندود
پاي مي شويد و مي انديشد:
(کار
کار در شالي زار)
در دل رود کبود
مي دود سوسوي تک اختر شام
و از آن پيکر تار
که نشسته است بر آن سنگ سپيد
گيسواني شده افشان بر آب
نگهي گمشده در شالي زار
از س. کسرايي



Saturday, April 3
 
وقتي وسط محله gay ها و lesbian ها باشي، نتيجه اش اين ميشه که در آرايشگاه هم ازت اول از همه مي پرسند:
Are you gay or straight? و بايد قيافه بهت زده من را ميديدن که ميگفتم I'm not a gay!...
اما خوبيه اين محل اينه که به محل روشنفکران هم معروفه!حالا کجاي خيابانهاي Church و Jarvis خودمون محله روشنفکران بود؟!
.......................
کارم شبانه روز شده رزومه فرستادن و صحبت کردن با آدمهاي شرکتهاي مختلف، اين وسط مثل آدمهاي ... ميروم هر روز کافي شاپ و قهوه و روزنامه ام را مي گيرم و در کنار خيابان تا انتهاي قهوه و روزنامه از آفتاب و صحبت کردن با آدمهاي مختلف لذت مي برم. جالب يکبار در ميز کناريم بحثي شديد بين يک کليمي متعهد به اسرائيل و يک دانشجوي دکترا رشته عاوم سياسي شروع شده بود که هر چي اون بدبخت مي خواست از بحث خاورميانه اي فرار کنه و مي گفت بابا من کارم روي کشورهاي غرب اروپاست اين رفيق کليمي ول کن نبود!
.........................
اين شهر سن ديگو دقيقاً مثل يک شهرستان بزرگه، اصلاً بهت احساس شهر بودن مثل شهرهايي چون سانفرانسيسکو، تورنتو يا تهران را نمي ده. اما شهرستان بسيار زيبايي است!!
............................
هنوز هم مرددم!! و اين ترديد تا کي مي خواد ادامه پيدا کنه، تا کي؟...
...........................



آلبوم چديد Janet Jackson بنام Damita Jo انتشار پيدا کرد که الان آهنگ زيبايي ازش بنام I want you از همه ايستگاههاي راديويي و تلويزيوني پخش مي شود.
....................................
Be the man! ... Be the gentleman please!
Despacio de mi
عزيز!
در مسيرِ اشکِ من قدم نزن!
زيرِ آفتابِ داغِ ساحل ونيز
من مناسبِ مزاج تو که نيستم
مثل قهوه اي عجيب تيره و غليظ
تلخ مي کند دهانِ خاطر تو را
طعم زهرِ مارِ خلق و خوي من...
نريز!
اشک نه...
براي من... نه! من تو را به گند...
مي کشم به گند... نه! منِ سگِ ... نه! چيز...
مرد نامه را مچاله کرد
بعد ريخت
ريخت
قط
ره
هايِ
خون
برويِ
روي ميز

زير آفتاب، زن برنزه شد قشنگ
زير آفتابِ داغِ تازه ي تميز!

از ف. حق ورديان