يک روز بياد ماندني!
اينجا در وسط Downtown شهر سن ديگو نشستم، ساعت 4 بعدازظهر، پس از يک روز سنگين دارم مينويسم:
دفعه اول که به دفتر" ويزاهاي مخصوص" در کنار مرز شهر Tijuana مکزيک رفتم، افسر مسئول با ايرادي بچه گانه ويزاي TN را براي من صادر نکرد و از من درخواست نامه اي ديگر از محل کارم را کرد!جالب بود که وقتي مدارکم را بهش دادم، بلافاصله به من گفت:"
کجايي هستي؟" فکر کردم اشتباهي شنيدم در اون شلوغي و گفتم: Pardon? گفت: "
کجايي هستي؟"گفتم: I'm Canadian!اما او گفت:
No, You are Iranian! و من گفتم: yes, I am Iranian as well!(و همونجا فهميدم امروز ويزاي من صادر نخواهد شد!!) و ازش پرسيدم فارسي بلدي؟ و گفت "
کمي!!". نگاه کن در کشور مکزيک، لب مرز هم کسي هست که در اداره ويزاهاي مخصوص، فارسي صحبت کنه!
امروز با نامه اي دوباره به آنجا برگشتم و رفيق قديمي ام(!!) يعني Mike، آنجا نبود . افسر اول مدارک را از من گرفت و گفت مدتي طول مي کشه ولي الان برايت صادر مي کنم تا اينکه رئيس کل اين اداره(از شانس من!) سرو کله اش پيدا شد.يک افسر امريکايي شده به تمام معنا! ايندفعه با سوالهاي متعدد به من فهماند که آقا بايد برگردي کانادا و از همون مرز ويزاي TN را بگيري! استدلالش بسيار غير منطقي(!) در جهت ماندن من و و تصميم من از قبل براي ماندن در اين کشور بود. خوب گيرم برادر و خواهر من اينجا باشند و من هم بخواهم بمانم به تو چه مربوط؟ و او گفت
نه ديگه در اينصورت بايد براي مهاجرت apply کني! گفتم نمي خواهم مهاجر آمريکا شوم و گرنه از شرکت تقاضاي نوع ديگري ويزا را مي کردم. گفت:
اينجا من مي توانم به تو ويزا ندهم!! ديگه هيچي نمي تونستم بگم. در اثر داد وفريادهاي اين يارو تمام نيرويم رفته بود.مدارکم را جمع کردم وبراي بار آخر به اسمش که در جلوي يونيفرمش وصل شده بود خيره شدم ودر مغزم حکش کردم براي روز مبادا! بعد رفتم بيرون و مشغول فکر کردن بودم که آيا مي ارزه برگردم کشورم و دوباره بيايم يا نه؟ به شرکت ايندفعه چي بگم؟... که همين موقع افسر ديگري دنبالم بيرون آمد و گفت Rios ( يحتمل افسر مکزيکي الاصل بود!) خواسته برگردي! برگشتم و گفت
بهت TN را مي دهم چون ازت خوشم آمده! و بهت Trust کردم! و ويزاي يکساله من را بعد از چندين ساعت معطلي و گرفتن 56 دلار (آمريکايي!!) صادر کرد.
بلافاصله به مرکز SSN در مرکز شهر رفتم و درخواست آنرا کردم. مسئول مربوطه گفت 4 تا 6 هفته طول ميکشه براي چک کردنت!! يعني هنوز 4-6 هفته ديگه مونده که در اين کشور به ثبت برسم! و بتوانم کارهاي ديگرم را شروع کنم..
واز فردا کار در محل جديد. و خوب بعد...؟
خسته ام. روز سختي بود. تمام انرژيم در سروکله زدن با اين افسرهاي متظاهر به قدرت و زور از بين رفته. روز سختي بود...
....................................................
آلبوم جديد
گوگوش بنام
آخرين خبر از فردا در اينطرفها پخش مي شود.
