blog*spot

عـــلـــــي













فهرست وبلاگهاي فارسي




گويا


اشعاري كه مي خوانم




لامپونويس فارسي

ا.يشايايي














This page is powered by Blogger. Isn't yours?
Wednesday, January 26
 
اي برادر تو همه انديشه اي
مابقي خود استخوان و ريشه اي
گر بود انديشه ات گل گلشن
ور بود خاري تو هيمه گلخني
از مولانا
..........
من-دستي دستي-خودم را مسموم مي کنم که تو را فکر کنم
عاطفه!
و دستي دستي تا صبح به شب گردها-که جاده ها.
چه شکل ها هستي-تو-عاطفه!-راستي-تو
دهانت چه شکلي هاست
روي زمين راه مي روي-عاطفه-تو
روي هوا راه ميروي-عاطفه-تو
و يا که روي کجا
کجا راه مي روي
دهانت چه شکلي هاست
از کدام مغازه عاطفه!نان کلوچه مي خري
از کدام مغازه
که بسته ي سيگارت تمام-وقتي که-
ونصفِ شبي
و کلافه اي
و کلافه گي
و مي ماند

من خيلي گرسنه ام-عاطفه!- شايد
صداي تو مي آمد-صداي تو آمد
صداي-تو-مي آيد...
من دستي دستي عاطفه!خودم را مسموم مي کنم
و فکر-عاطفه!
و فکر مي کنم-عاطفه!
دهانِ تو-عاطفه!-چه شکلي هاست
چه گونه شکلي هاست.
از ه.جهانشاهي
....................
شهرنوش پارسي پور 19 فوريه-دقيقاً زمانهايي که من اينجا نيستم- اينجا خواهد بود در مورد گيل گمش به گفتگو خواهد نشست
و براي شب سال نو هم حسن شماعي زاده اينجا خواهد بود!!(ياده دکتر زاهدي بخير که هميشه از اين هنرمند(!) ياد مي کرد)