شبهاي مونريال و اين آهنگ:
يا رايح از رشيد طاها، خالد و فادل
.................
وهران وهرانوهران رحتي خسارة .. هجروك ناس شطارة .. قعدو بالغربة حقارة... و الغربة صعيبة و غدارة ..
يا فرحي على ولاد الحمري .. ولاد المدينة و سيدي الهواري
از خالد و احمد وهبي
...........
شکوهي دارد از بندي گسستن
پريدن از قفس، از دام رستن
هوايي دارد از خود دل بريدن
رها گشتن، به آزادي رسيدن
چه اوجي دارد از اين تيرگيها
به سوي روشنايي پر کشيدن
چه شوقي دارد از پرواز گفتن
گل خورشيد از شاخه چيدن
از
ف. هومان فر.....................
گاهي به باران حسودي ميکنم
که بي پروا
با آغوش گونه هايت
عشقبازي مي کند
از
ع. توده فلاح.................
يکي گفت:
يکبار از مونريالت خوردي کافيت نبود؟ گفتم:
ما خراب اين شهريم.