blog*spot

عـــلـــــي













فهرست وبلاگهاي فارسي




گويا


اشعاري كه مي خوانم




لامپونويس فارسي

ا.يشايايي














This page is powered by Blogger. Isn't yours?
Tuesday, November 14
 


J'm attendais pas à toi


Je parlais de l'amour
comme on parle du temps
sans l'avoir vu au jour
sans le connaître vraiment


J'y pensais comme on rêve
j'en rêvais sans y croire
entre ces coeurs en grève
et ces histoires "pour voir"


J'm'attendais pas à toi
j'm'attendais pas à ça
j'm'attendais pas à moi
dans c'rôle là


J'm'attendais pas à lire
autre chose que mon livre
j'm'attendais pas à vivre
au dessus de mes lignes


Dans cette foule de gens seuls
toutes ces vies qui se frôlent
tous ces corps qui s'en veulent
ces chagrins sans épaules


On respire l'air du large
l'air du temps, l'air de rien
On veut tous prendre le large
personne connaît le chemin


J'm'attendais pas à toi
j'm'attendais pas à ça
j'm'attendais pas à moi
dans c'rôle là


J'm'attendais pas à lire
autre chose que mon livre
j'm'attendais pas à vivre
au dessus de mes lignes


Et puis j'ai vu ta tête
un clown aux yeux qui brillent
tes chagrins dans les fêtes
et ton rire qui rougit


Si forte d'être fragile
tes peurs après la nuit
les princesses que j'ai lu
étaient moins farfelues


J'm'attendais pas à toi
j'm'attendais pas à ça
j'm'attendais pas à moi
dans c'rôle là


Je courrais sans lanterne
Vers une aube qui s'enfuit
aux endroits où l'on s'aiment
il ne fait jamais nuit


J'm'attendais pas à toi
j'm'attendais pas à moi
dans c'rôle là


Et le route fut belle
de mes rêves à ma vie
croustillante de dentelle
rideaux neufs, nouveau lit


J'ai posé mille questions
à mon coeur, à ma tête
j'ai planté l'vieux garçon
au milieu de ses peut-être


Tous ces jours plus pareils
tous ces matins parfaits
où tes yeux me réveillent
dans un rire un secret


J'm'attendais pas à ça


Patrick Bruel
..................



مرثيه اي براي يک سفر

ساعت ده شب - فرودگاه دالاس- تگزاس

هواپيما روي باند در حال حرکته و من مشغول نوشتن! تا ساعاتي ديگر دوباره در سن ديگو خواهم بود و دوباره روزمرگي. در فرودگاه دالاس به او زنگ مي زنم و از بابت مهرباني هايي که به من داد تشکر ميکنم. مهربان بود و آرام، و به منِ پر تلاطم آرامش داد.

دوستانم گفتند: آمريکايي شدي خيلي! و اين شايد بدترين کلمات بود براي من هميشه فراري از آمريکايي شدن! وشايد هم بهترين کلمات که نشان داد در عرض سه سال آنچنان با محيط وفق پيدا کرده ام که مثل آنها رفتار ميکنم. من هميشه يک ايراني هستم.

ديدن ياري ديوانه تر از من هم در اين پرواز جالب بود:
از سال 1988 که مقيم لس آنجلس شده، هر سال به مونترال سر ميزنه تا انرژي هاي از دست رفته اش در LA را دوباره در مونترال جمع کنه. ديدم هستند کساني مثل من که دلشان براي مونترال تنگ بشه و هستند کساني که بدانند مردم در مونترال با نگاه کردنشون و صحبت کردنشون به بقيه چه انرژي مي دهند! and you don't understand it!

دختر بغل دستي موبور من گيج نوشته هاي من شده! عکسي را در مياره که خودش و دوست پسرش - و شايد هم شوهرش- در آن است. دستي بر سر و صورت دوست پسرش در عکس ميکشه و دوباره در کيفش مي گذاره.

Good bye Dallas!

تورنتو، تورنتوي خودم بود و مونترال، مونترال خودم، بي هيچ تغييري! با همون بارهاي مخصوص به خودش ، با همون کافه هاي قديمي و پر جنب و جوشش. همون سن لورن قديم، همون سن کترين شلوغ، همون...

هم دوره اي هايم يک يک دکتريشان راگرفته اند و من هنوز اندر خم يک کوچه ام! آيا هنوز هم باور داري به تصميمي که ساليان قبل گرفتي؟

ذوق را در چشمهاي استاد راهنمايم ميديدم وقتي در حين تور دادنِ من در lab جديد در طبقه پانزدهم ساختمان جديد دانشگاه به من مي گفت " نه تنها در اين طبقه که در طبقه دوازدهم هم lab ديگري را براي اين بخش داريم".و از اين بالا چه زيبا بود روشنايي هاي شهر. به بچه هاي داخل lab -که بعشي هايشان هم ايراني بودند- گفتم در اين بالا شماها کار هم ميکنيد؟! گفتند موقع آتشبازي هاي تابستاني شهر همگي اينجا هستيم و مشغول کار!
وسوسه ام کرد حرف استادم که گفت: هنوز کار تو نيمه تمام مونده، کسي تمومش نکرده. نميايي؟... چه روزهايي را من داشتم با اين استاد مهربانم. بچه هاي داخل lab دوره ام کرده بودند و يار همراهم خسته شده بود از اين همه حرف. با تک تک شان صحبت مي کردم. ياد خودم افتاده بودم، يادِ اون روزها که کسي به lab حقير ما ميامد و دوره اش مي کرديم... و حالا اينها چه شاهانه کار ميکنند!

من هنوز مونترال را دوست دارم...
................


"The Chain of Love"