|
Monday, December 27
حالا ديگه تو را داشتن خياله
دل اسير آرزوهاي محاله
غبار پشت شيشه مي گه رفتي
هنوز دل باور نداره...
...
کي ميشه من و تو ما باشيم و رها باشيم؟
.......
کي ميتونه يه روزه تور سنديه گو بده؟ از Del mar زيبا تا Coronado Island غمزده و قديمي، از Old Town مکزيکي شهر تا Down town شلوغ و زنده، از La jolla پولدار تا Point Loma دريا زده! فکر کنم روز خوبي بود!
....................
و دوباره زلزله ديگر و تسونامي وحشتناک ، که حتي فکرش براي من احساس ترس مياره. جالب بود امروز عصر که روزنامه را داشتم از بقالي بزرگ سر کوچه ميگرفتم تازه فروشنده رويش را خواند که " فاجعه در آسيا" و بعد از من پرسيد چي شده مگه؟!!
..........
فردا تورنتو رپترز با لس آنجلس ليکرز بازي داره که بالاخرا مي تونم يه بازي از تيم شهرم ببينم! اينطرف امريکا کانالهاي تلويزيون اصلاً کاري به اونوري ها ندارند مگر اينکه بيايند اينور بازي کنند.
.............
بار ديگر شهري که دوست داشتم...
............
ياد دوران کنکور بخير...
Saturday, December 25
در پيِ آن نگاه هايِ بلند،
حسرتي ماند و
آه هايِ بلند!
از ح.مصدق
................
پروازِ آفتاب و نسيم و پرنده را
مي دانم و صفايِ دلاويزِ دشت را
اما، من اين ميان
پروازِ لحظه ها را،
افسوس مي خورم
پروازِ اين پرنده ي بي بازگشت را.
از ح.مصدق
Friday, December 24
I'm on fire
Hey little girl is your daddy home
Did he go away and leave you all alone
I got a bad desire
I’m on fire
Tell me now baby is he good to you
Can he do to you the things that I do
I can take you higher
I’m on fire
Sometimes it’s like someone took a knife baby
Edgy and dull and cut a six-inch valley
Through the middle of my soul
At night I wake up with the sheets soaking wet
And a freight train running through the
Middle of my head
Only you can cool my desire
I’m on fire
by Bruce Springsteen
...............
!Merry Christmas
............
دوباره درس، دوباره کلاس رفتن و دوباره شروع کردن....
داشتن PE کانادا در اين ايالت به هيچ درد نمي خوره(مگر بين 14 تا17 سال سابقه مهندسي داشته باشي، اونم از نوع امريکاي شماليش!-من هم که اصلا از زمان فارغ التحصيليم 14 سال نگذشته!) و دوباره بايد شروع کرد و ايندفعه از کمي عقب تر، از درسهاي دوره دبيرستان!!
خداوندا به من صبر ايوب عطا بفرما! آخه مهندسي هم شد کار... شيطونه ميگه برم دوره real estate اي بخونم بشم realtor دو تا معامله کنم براي تمام ماه کافيه!آخ که شيطونه ميگه...
...................
فردا اين رفيق مياد به اين شهر و چند روزي شايد ميزبانش باشم. تو اما نيستي که...
Wednesday, December 22
يک نتيجه آماري جالب در مورد انتخابات از اين شهر نشان ميدهد که مردم سن ديگو نسبت به چهار سال پيش نه تنها ليبرال تر نشده اند بلکه محافظه کارتر هم شده اند.مجموع آراي گور و نادر در سال 2000 برابر 49.2 درصد بوده ولي امسال آراي کري برابر 46.23 درصد کل آرا بوده است. در عوض آراي بوش از 49.63 درصد به 52.34 درصد رسيده! مبارک است!!( عجب جايي زندگي مي کنم!)
از Sandiegoblog
..................
در دو تا جمع وبلاگي شرکت کردم که هر دو جالب بود اولي فقط بحث تکنيکي ماجرا بود و يک جورايي خداحافظي يکي از مهمترين آدمهاي وبلاگي اين شهر و ديگري فقط بحث سياسي!!
ديدن شاهين دلتنگستان بعد از اينهمه مدت و عليرضا بر ما چه گذشتو همچنين حسين در اينور دنيا جالب بود بخصوص که با خودش کلي هم رفيق همشهري آورده بود!عليرضا هم که سنگ تمام گذاشته بود!دستش درد نکند.
......................
Saturday, December 11
شب با گلوي خونين
خوانده ست ديرگاه.
دريا
نشسته سرد.
يک شاخه
در سياهي جنگل
به سوي نور
فرياد مي کشد.
از ا.شاملو
.................
مه همه شهر را فرا گرفته و نمي شه بيست متري جلوي خودت را ببيني. امروز شايد گرمترين روزي بود که در طول عمرم در اين موقع سال ديدم با درجه حرارتي 75(24 خودمون) و شايد بهمين دليل تمام شهر را مه غريبي فرا گرفته. اين گرما و سبزي شهر، دوباره نداشتن احساس کريسمس را که در ايران داشتم ، برايم به ارمغان مياورد، اگر فقط اين چراغاني هاي کريسمس و شلوغي مراکز
خريد نبود.
....................
دوستي عزيز از کلگري در اين تعطيلات در اينجا خواهد بود و دوستي ديگر از نيويورک سري به من خواهد زد و من به خودم قراره سر بزنم!
.....................
يکي از موزيکهايي که هميشه دوست داشتم و به آن گوش ميدادم کارهاي Ravi Shankar است که همه آنها زيبا و استادانه هستند. اين رئيس گرامي من انگار فهميده بود که من کارهاي اين موزيسين بزرگ هشتاد و چهار ساله را جا گذاشته ام ، يک روز آلبومBridges را به من هديه داد( کارها برعکسه اينجا!)
اين آلبوم سال 2001 انتشار پيدا کرد و در برگيرنده قطعاتي از سه آلبوم جاوداني اين موزيسين(Inside the kremlin, Tana Mana و Passages) ميباشد. از 11 قطعه تشکيل شده و همگي از زيباترين قطعات اين موزيسين و استاد مسلم سيتار ميباشند. اين خواننده سومين جايزه گرمي خود را در سال 2002 براي آلبوم Full Circle دريافت کرد.
.......................
بعد از مدتها دوفيلم ايراني ديدم: کما ( بابازي زيباي امين حيايي) و بوتيک که اين يکي حسابي من را برد به تهران و هياهويش ،و از همه مهمتر بازي همبازي تاتريم، افشين را ديدم. چقدرعوض شده بود (يعني من هم عوض شدم؟) هر دو، فيلم متوسطي بودند که جسورانه مسائل اجتماعي ايران را به ميان کشيده بودند( من نسخه هاي سانسور نشده را ديدم)
...................
يک قرار وبلاگي به همت علي تمدن در ارواين روز نوزده دسامبر برگزار ميشود و خوب اينطوري يک سري از بچه هاي جنوب کاليفرنيا را ميبينم. انگار قراره همشهري قديمي، حسين درخشان هم باشه.
.....................
باغ بود و دره-چشم انداز پر مهتاب
ذاتها با سايه هاي خود هم اندازه.
خيره در آفاق و اسرار عزيز شب،
چشم من-بيدار و چشم عالمي در خواب.
نه به صدايي جز صداي رازهاي شب،
و آب و نرماي نسيم و جير جير کها،
پاسداران حريم خفتگان باغ،
و صداي حيرت بيدار من( من مست بودم، مست)
خاستم از جا
سوي جو رفتم، چه مي آمد
آب. يا نه چه مي رفت،
هم زان سان که حافظ گفت، عمر تو
با گروهي شرم و بي خويشي وضو کردم.
مست بودم، مست سرنشناس، پا نشناس، اما
لحظه پاک و عزيزي بود.
برگکي کندم
از نهال گردوي نزديک،
و نگاهم رفته تا بس دور.
شبنم آجين سبز فرش باغ هم گسترده سجاده.
قبله، گو هر سو که خواهي باش.
با تو دارد گفت و گو شوريده مستي.
-مستم و دانم که هستم من-
اي همه هستي ز تو، آياتو هم هستي؟
از م. اخوان ثالث
..............................
Friday, December 3
کلام مرده بي حساب مي شنوم،
کلام بر نيامده از صميم-گوشه ي دل،
يعني
دروغ سياه و فريب سفيد،
يعني
لاف ناروا زدن،
يعني
نيش در کام پنهاني
و نماد تظاهر بودن،
ژاژ خائيدن
يعني
حتي
تار واژه را
باژگونه بر پود سخن تابيدن،
کلام مرده
آري
از زبان زنده چه بسيار مي شنوم.
هاي
به دستوهم از آيه هاي آذين به ترفند
به دستوهم از هرچه سرخ هرزه درا،
عشق را تلاوت کن،
عشق را در سکوت عاطفه، اينک
محض خدا.
چه موهبتي است،
آه
چه موهبتي
در اين هاي و هوي پوچ در پي هيچ
هيچ نشنيدن،
چه موهبتي است، باري
در اين ظلام همهمه
کر بودن.
از ج. صداقت فر
...........................................
بقول عادل فردوسي پور چه کرده اين Rod Stewart در سه گانه The great American Songbook Vol.I,II&III واقعاً يک جا هرچه ترانه وآهنگ زيبا آمريکايي رمانتيک وجود داشته را اجرا کرده و اونهم چه اجرايي . دست مريزاد! آخرين اين سه گانه چند وقت پيش انتشار پيدا کرد و هر کدام شامل 14 قطعه هستند و بفاصله يک سال از همديگر به بازار راه پيدا کردند. در اين آلبوم آخري Stevie Wonder,Eric Clapton,Bette Midler و Dolly Parton در اجراي اين قطعات به او کمک کرده اند.
..........................
آلبوم جديد گروه قديمي U2 بنام How to dimantle an atomic bomb را شايد بتوان بهترين کار اين گروه بعد از آلبوم شاهکار The Jushua Tree دانست. اين چهاردهمين آلبوم اين گروه است. و شامل 11 قطعه مي باشد و شاهکارهايي چون City of blinding lights, one step closer, all because of you, something you can't make it on your own را مي شود در آن پيدا کرد. هم اکنون قطعه Vertigo از ايستگاههاي مختلف پخش مي شود.
City Of Blinding Lights
The more you see the less you know
The less you find out as you go
I knew much more then than I do now
Neon heart dayglo eyes
A city lit by fireflies
They’re advertising in the skies
For people like us
And I miss you when you’re not around
I’m getting ready to leave the ground….
Oh you look so beautiful tonight
In the city of blinding lights
Don’t look before you laugh
Look ugly in a photograph
Flash bulbs purple irises
The camera can’t see
I’ve seen you walk unafraid
I’ve seen you in the clothes you made
Can you see the beauty inside of me?
What happened to the beauty I had inside of me
And I miss you when you’re not around
I’m getting ready to leave the ground
Oh you look so beautiful tonight
In the city of blinding lights
Time… time
Won’t leave me as I am
But time won’t take the boy out of this man
Oh you look so beautiful tonight
Oh you look so beautiful tonight
Oh you look so beautiful tonight
In the city of blinding lights
The more you know the less you feel
Some pray for others steal
Blessings are not just for the ones who kneel… luckily
اگر از طرفداران اين گروه هستيد اين آلبوم را از دست ندهيد.
..............................
وقتي در اجتماع ايرانيان اين شهر در جهت کمک به بچه هاي ايران ( Iranian Children's rights society) شرکت کردم بيشتر فهميدم که ايرانيان اينجا کاملا در طبقه پولدار اين شهر قرار دارند و چه کمکهايي که نشد، فکر ميکنم فقط همون شب يه چيزي حدود بيست هزار دلار جمع شد.
گروهي که اين سازمان را در اين شهر حمايت مي کنند، Caring women of San Diego هستند که بنظر انجمن فعالي ميرسد.
جالب توجه بود که فقط با 56$ ميتوان يک بچه خياباني را در ايران از سقوط به نابودي نجات داد!
.......................................
ديدن اين فاميل سابق و رفيق قديمي هم با اون دختر شيرينش در تپه هاي Point Loma حالي داد. وقتي فهميدم Ex-S.I.L. هم با آشناي قديمي مونتراليم در حال ازدواج است از صميم قلب آرزوي موفقيت و شادي برايشان کردم گرچه به هيچ کدامشان دسترسي ندارم. دنياي کوچکي است...
اين رفيق Avatar را به من معرفي کرد که در موردش وقتي در جلسات مقدماتي اش که اتفاقاً در پنج شنبه هفته ديگر در اين شهر جلسه اي را خواهند داشت، بيشتر خواهم نوشت.
The mission of Avatar in the world is to catalyze the integration of belief system. When we perceive that the only difference between us is our beliefs and that beliefs can be created or discreated with ease, the right and wrong game will wind down, a co-create game will unfold, and world peace will ensue.
..............................
يه پيچ خوردگي ساده دمار از روزگارم در آورد! چي شد که جمعه کله سحر سر از زمين واليبال درآوردم؟، من اينقدر واليیال را دوست داشتم و خودم خبر نداشتم...
.................
Monday, November 22
ساعت يازده شب و درجه حرارت 47 فارنهايت ( هشت درجه سانتيگراد خودمون)، در سن ديگو!!!
Saturday, November 20
سفري به دنياي عجايب
بزرگراه هشت را ميگيري و ميراني. از کوههاي کنار شهر که ميگذري و پس از سقوطي آرام سر از صحراهايي در مياري با کاکتوسهاي سر برافراشته که فقط در فيلمها ديده بودي! و ايست بازرسي هاي مختلف چرا که هاي-وي جاهايي حتي تو را به لب مرز ميبرد و اين مکزيکي هاي شيطان شايد از اين تپه هاي خشک رخنه اي به اين طرف پيدا کرده باشند! اما با ديدن قيافه نه چندان آشنايت تو به راحتي از کنار آنها ميگذري.
شهر بزرگ مرزي اين دو ايالت - کاليفرنيا و آريزونا- Yuma است که بر کنار رودخانه کلرادو -که تا به اينجا کشيده شده!- برپا شده است.و تو با شگفتي ميبيني مقدار منتابهي آب در اين رودخانه با گذشت اين مسير طولاني در جريان است.
انتهاي بزرگراه به راست ميپيچي تا به Phoenix اين شهر بزرگ برسي.شهري بزرگ که نور شهرش از فرسنگها جلوتر از آسمان پيداست و اين نور به تو آمادگي ديدن شهري وسيع را مي دهد.
در راه فکر مي کنم هنوز هستند آدمهاي نازنيني که در گيجي دوستانشان به کمکشان بيايند و استراحتي زيبا بهشان هديه بدهند...
مقصد هتلي است زيبا در Scottsdale که شهرکي است در شمال شرقي شهر و مشابه La Jolla خودمان که خوب کمي با آب و رنگ تر از بقيه جاهاي اين شهر عظيم است.
فردا مقصد ديگري داريم و آن شهر زيباي Sedona است که در لابلاي کوههاي قرمز رنگ قرار گرفته.
در شهر گشتي ميزنيم و اولين سوالي که ميکنم در مورد رستوران يا پاتوقي ايراني است! و عجبا که با چند چهارراه فاصله يکي از بهترين رستورانهاي اين شهر که ايراني هم هست قرار دارد، persian room, که انصافا هم غذاها لذيذ بودند و هم مکانش زيبا بود.
بودن در شهري که يکي از معتبرترين آرشيتکتهاي معاصر, Frank Lloyd Wright معروف، در اين شهر شش ماه از سال را زندگي و تدريس مي کرده برايم جالب بود و ديدن مکان زندگي و تدريسش به نام Taliesin.
صبح با توصيه مسئول هتل مسير جاده اي و نه بزرگراهي را ميگيرم و در شروع سر از اولين مرکز اين ايالت يعني Prescott در مياورم. شهري نيمه کوهستاني با هوايي مطبوع. صبحانه ناهار (Brunch) را ميخورم و به سوي سدونا حرکتم را ادامه ميدهم در بين راه ميدانم جاي زيباي ديگري را بر فراز قله هاي 7000-8000 فوتي دارم به نام Jerome. پيچ و خمها و سربالايي جاده در يک لحظه احساس جاده چالوس را به تو ميدهد. مه همه جا را فرا گرفته و سردي هوا به 40 درجه فارنهايت ميرسه. و يکمرتبه شهري زيبا را در اين بالا پيدا ميکني که عينا مانند سياه بيشه خودمون ميبينيش فقط تميزتر، شيک تر و سر و حال تر! پياده ميشوم و گشتي در شهر ميزنم و عکسهايي را به يادگار ميگيرم و بعد از اينکه سرما تا درون استخوانهايم فرو رفت دوباره به راه مي افتم و اين بار سر پاييني ها...
پايين در وسط کوهها قرار ميگيري کوههايي سراسر قرمز پوش، کوههايي که در فيلمهاي وسترني ميديدي.شايد اگر کمي دقت کني بالاي اين کوههاي سر به فلک کشيده سرخپوست اسب سواري را ببيني که با گستاخي در حال پاييدن توست...
اين منطقه به علت وجود اين کوههاي قرمز رنگ مرتفع که قدمتي 350 ميليون ساله دارند به Red Rock Country معروف شده است. دليل قرمز بودن کوهها وجود اکسيد آهن در ساختار اين کوههاست.
به شهر زيباي سدونا در بينابين اين کوهها ميرسي .ليستي از مکانهاي ديدني که مسئول هتل بهت داده را در مياورم و شروع ميکنم به سر زدن به آنها:کليساي صليب مقدس در بالاي يکي از اين کوهها، مرکز Tlaquepaque و گشتي در شهر. ديگر شب شده و تصميم ميگيرم شب را بمانم و چه هتلهاي زيبايي ساخته شده اند در اين شهر! صبح بعد از مشاوره اي کوتاه در جهت خريد سهمي يکي از اين Resort ها به سمت يکي از مکانهاي سرخپوستي ميرويم و بعد ديدن از کوههاي منطقه که همگي با توجه به شکلشان داراي اسم و رسم هستند: کوه courthouse (ساختمان دادگاه)، کوه زنگوله، کوه قوري، کوه کليساي اعظم و...
همه و همه اين را تاييد ميکنند که چرا سال گذشته اين منطقه در امريکا زيباترين نقطه در اين کشور انتخاب شده است.
و برگشت به شهر فينيکس از بزرگراه تا کمتر در مسير باشم. در بين راه توقف و بازديدي از سايت آرشيتکت معروف ديگري به نام Paolo Soleri دارم. اسم مکان Arcosanti است و درحين بازديد پشت پنجره يکي از اين مکانها پرچم بزرگ کبک (Quebec) را ميبينم!! از مسئول تور در حين توضيحات آرشيتکتيش مي پرسم اين پرچم اينجا چکار ميکند(آيا رفيقهاي جدايي خواهم ميخواهند اين منطقه را هم از آمريکا جدا کنند؟ ممکن بود اگر اين پرچم را در ايالت کمي فرانسوي نشين لوييزيانا ميديدم تعجبي نمي کردم)
صحبتهاي مسئول تور من را به هوش مياورد که اين مربوط به خانم مسئول قسمت سراميک اينجاست. و من بعد از آمدن او گپي فرانسوي با او ميزنم.
و بعد شب در فينيکس هستم و گشتي دوباره در داون تاون و محله قديمي Scottsdale. و روز بعد برگشت به شهري که مهمانش هستم يعني سن ديگو. در برگشت دوباره ابي مي خواند که :
...سادگي مرا ببخش که دل خوش از تو بودم...
دوباره از صداقتم دامي براي من نساز
گناه از تو بود و من نيازمند بخششم
چرا که من در ابتدا تو را ز خود نرانده ام
گناهکار هر که بود کيفر مالِ من است
به جرم آن داغ عطش بر لب خود نشانده ام...
و بعد داريوش ميخوانه که: ...
............................................
ديدن ex-ex-b.i.l.(!!) بعد از 5 سال و با بچه و همسري جديد هم جالب خواهد بود. او براي من کلاسهاي بنيان را معرفي کرد و الان چيز ديگري را انگار در چنته دارد!
.....................
آلبوم جديد Vanessa Carlton هفته پيش انتشار يافت با نام Harmonium که شامل يازده قطعه است و در تمامي قطعات دوست پسرش Stephan Jenkins از گروه Third Eye Blind کمکش کرده است. در نگاه اول اين آلبوم به نظر کمي از کار اولش پخته تر ميرسد، قطعاتي مانند: Papa, she floats, white houses, Afterglow کارهايي بسيار زيبا هستند.اما هنوز به قول معروف کار داره اين خواننده ، اهنگساز و نوازنده چيره دست پيانو!
قطعه The Wreckage که با تکنوازي خودش اجرا شده يکي از حرفه اي ترين کارهاي اين نوازنده در اين آلبوم است.
............................
در هفته اي که گذشت دو آلبوم Greatest Hits از Seal و گروه قديمي Bee Gees انتشار پيدا کرد که در هر آلبوم يک قطعه جديد يافت مي شود. در آلبوم جديد گروه Bee Gees قطعه Man in the middle را دوبرادر باقيمانده اين گروه براي ديگر برادر از دست رفته، Maurice Gibb ، اجرا کرده اند. اگر آلبومهاي قديمي اين خواننده و گروه را نداريد هر دو آلبوم گرفتنش ميارزد.
در هفته اي که گذشت Greatest hits ديگري از موزيسين بزرگ کانادايي، Neil Young انتشار يافت که مجموعه اي از کارهاي دهه هاي 60 و 70 اين خواننده و نوازنده است و فقط قطعه زيباي Harvest Moon-1991 از کارهاي جديد اين خواننده در آن يافت ميشود.
.........................
آلبوم جديد گروه U2 اين هفته انتشار پيدا ميکند.
.....................
الان فهميدم مادر دوست عزيزم فوت کرد درست شايد يک همچنين روزهايي بود که سال پيش شامي سر زده در آنجا بودم... و دنيا زمانهايي چه بي رحم ميشود... روحش شاد
Saturday, November 13
!Sedona, WOW
...Can't describe you
Tuesday, November 9
درختهاي سوخته، جنگلهاي بي رنگ، جاده هاي تازه آسفالت شده... همه و همه يادگارهاي آتش سوزي سال قبل در ديار شمال شرقي اين منطقه است. جاده هايي که از پيچ و خمهايش، از سبزي کناره اش، از کوههاي مرتفعش من را به دور دورا ميبرد.
منطقه Julian که صد سال پيش از مناطق طلا خيز بوده الان به سيبهايش و خنکي هوايش معروف است.انگار اينطرفها هم ميشود طبيعت زيبا پيدا کرد!
.......................
God is a concept
By which we measure
Our pain
I'll say it again
God is a concept
By which we measure
Our pain
I don't believe in magic
I don't believe in I-Ching
I don't believe in Bible
I don't believe in tarot
I don't believe in Hitler
I don't believe in Jesus
I don't believe in Kennedy
I don't believe in Buddha
I don't believe in mantra
I don't believe in Gita
I don't believe in yoga
I don't believe in kings
I don't believe in Elvis
I don't believe in Dylan
I don't believe in Beatles
I just believe in me
And that's reality
Yes it is
Do you read me brother?
I had a concept...
by J. Lennon
..............
آخر هفته در منطقه سِدونا و Phoenix خواهم بود. نمي دانم چرا ياد کلاسهاي سِدوناي بنيان افتادم؟!نزديک شش ساعت رانندگي، مثل فاصله تورنتو و مونترال، دارم با کلي اين ور اونور رفتن!
..................
آلبومهاي فراواني امروز انتشار پيدا ميکنند. نزديکي کريسمس و براي آن، بهترين کادو ميتونه يک سي دي زيبا باشه و اين باعث ميشه که در نزديکي سال نو کلي آلبوم جديد به بازار بيايد.
Wednesday, November 3
خوب انتخاب مجدد برادر بوش را به همه امت اخلاق مند اين کشور تبريک مي گويم. شايد اين يعني تضمين پيروزي دمکراتها چهار سال ديگه و اوندفعه شايد به رهبري خواهر هيلاري کلينتون.
يکي نيست به اين ادواردز بگه بابا حداقل آراي ايالتهايي که درشون بدنيا آمدي و زندگي و کار ميکني را بدست مياوردي. بايد همونجا که در مناظره اش با برادر ديک، به حسابش هم نمياورد، ميفهميد يک جاي کار ايراد داره...
...........................................
از دست اين فاميل سابقم(!) که فعلا مهمانم شده... آخه يکي نيست به اين بچه بگه يه بار بچه بودي و نفهميدي، حالا که بزرگ بچه شدي ميخواي کارهاي بچگيت را بکني؟
.......................................
اينجا هم ميشه آدمهاي باحال را پيدا کرد فقط يه خورده پر رو هستند که از دوستشون هم نميگذرند هرچند رفيق داشته باشه!
زيبا بود و مرتب قايقش. شايد بعد از 3-4 سالي ميشد که دوباره سوار قايق شدم.قيمت قايقش به اندازه يک کاندو يک خوابه اينجا مي ارزيد(يه خورده ارزونتر). هوا عالي و دلچسب براي يک قايق سواري روي اقيانوس آرام بود. از دماغه Point Loma که رد ميشويم داخل اقيانوس هستيم. زوج نه چندان جواني از اينکه در اين جمع فقط من غير آمريکايي هستم به ذوق ميايند و تا آخر گاه و بيگاه به حرفم ميگيرند و سوال مي پرسند. بر روي گردنشان آويزهايي از کري-ادواردز ميبيني و حسابي دمکرات دو آتيشه هستند. ( نمي دانم الان بايد بهشون تسليت بگم يا نه!!)
وسط راه برگشت هستيم که گشت کميته دريايي از راه ميرسه!! وهمون سوال پرسشهاي هميشگي که در ايران هم ازمون ميکردند: از کجا مياييد؟ به کجا ميرويد؟ براي چي جمع شديد؟!! و ... و بعد هم تفتيش قايق! ( که نکنه يک مکزيکي در جايي قايم شده باشه و بخواهد يواشکي وارد اين کشور ثروتمند بشود).فقط بسيار مودب اين کار را ميکنند.
.................................
شب هالويين را در داون تاون گذراندم و خودم را در جميعت غرق کردم و آخر شب هم در يکي از قليان سراهاي داون تاون( سه مکانش را من پيدا کردم) دلي ازعزا درمياورم!(ياد قلياني که در راه شمال ميکشيدم بخير!)
.....................................
يکي نيست بگه آخه تو چه ميداني از زندگي من؟ همين چهار تا خط شد همه ي من؟!!
................................
انتظار چيزي را دارم اما منتظر چي هستم نمي دانم؟! از همه بدتراينه که ديگه هيچ هدف بزرگي را نمي بينم و اين فاجعه است!
Wednesday, October 27
Dear Heather
Please walk by me again
with a drink in your hand
And your legs all white
From the winter
آلبوم جديد شاعر، خواننده ، نويسنده و ترانه سرا معاصر Leonard Cohen بنام Dear Heather ديروز توسط کلمبيا رکوردز انتشار يافت. اين آلبوم زيبا از 13 قطعه تشکيل شده است که شامل يک قطعه اجراي زنده هم ميباشد و دوباره Sharon Robinson در اين آلبوم کمک فراواني به او کرده است. در قطعه on that day از واقعه يازده سپتامبرميگويد و در قطعه ديگر دکلمه اي زيبا از شعر زيباي Frank Scott اجرا ميکند. تک تک قطعات زيیا هستند و عاشقانه. اين خواننده هفتاد ساله که از نماد هاي جوانان روشنفکر دهه شصت کانادا ميباشد درشهر دوست داشتني ام، مونترال بدنيا آمد وتحصيلکرده دانشگاه معروف مک گيل آن شهر مي باشد. اولين مجموعه شعر خود را سن 22 سالگي انتشار داد. مدتها ساکن جزيره اي در يونان بود. اولين آلبوم موزيکال خود را در سال 1967 انتشار داد و اين هفدهمين آلبوم اوست. تا سال 1999 بمدت پنج سال ساکن Mt.Baldy در جنوب کاليفرنيا بود و مشغول تحصيل زِن(Zen) . اکنون او ساکن لس آنجلس است.
موقعي که در شهر زيباي مونترال ساکن بودم برايم جالب بود بدانم خانه اين شاعر کجا بوده که فهميدم در نزديکي هاي آپارتمانم( اولي) در اون شهر قرار داشته.
در مورد اين آلبوم جي عزيز نوشته است.
.................................................
آخر هفته اي که گذشت جشنواره فيلمهاي آسيايي در سن ديگو بود و براي اولين بار در اين شهر فيلمي ايراني در جشنوارههاي رسمي اين شهر شرکت داشت. فيلم زيباي خاموشي دريا از وحيد موساييان. پس از اکران اين فيلم و قبل از صحبتهايش ، دبير جشنواره فيلم کرواسي جايزه اين کارگردان را براي بهترين فيلمنامه(يا کارگرداني) به او داد.سوالهاي ايراني هاي اينجا که تقريبا سالن را هم پر کرده بودند جالب بود وقتي مي فهمي انگار ساليان درازيست به ايران سفري نداشته اند...
.........................................................
Baileys و لئونارد کوهن، ...
………………………….
19 نوامبر کنسرت سيما بينا درموزه هنر لاهويا برگزار مي شود.
............
و باز باران با ترانه....
....................
يادت هست آن ساليان دور را که شعر Dance me to the end of love را خواندي و من بهت خنديدم در حاليکه سالها اين شعر و آهنگش را برايت مي گذاشتم! يادت هست شگفت زدگيت را هنگامي که اين شعر را که تو شروع کرده بودي برايت دوباره تمام کردم و تو تازه فهميدي من چه مي خواندم آن روزگار... يادت هست...
.................
There for your
When it all went down
And the pain came through
I get it now I was there for you
Don't ask me how
I know it's true
I get it now
I was there for you
I make my plans
Like I always do
But when I look back
I was there for you
I walk the streets
Like I used to do
And I freeze with fear
But I'm there for you
I see my life
In full review
It was never me
It was always you
You sent me here
You sent me there
Breaking things I can't repair
Making objects
Out of thoughts
making more
By thinking not
Eating food
And drinking wine
A body that
I thought was mine
Dressed as Arab
Dressed as Jew
O mask of iron
I was there for you
Moods of glory
Moods so foul
The world comes through
A bloody towel
And death is old
But it's always new
I freeze with fear
And I'm there for you
I see it clear
I always knew
It was never me
I was there for you
I was there for you My darling one
And by your law
It all was done
by:L.Cohen and S. Robinson
Thursday, October 21
خدا رو شکر که اين رستوران ايراني سلطان بانو نزديک خونمه.اين شهر(و نه حومه آن) جمعاً انگار هشت رستوران ايراني دارد(3 تاشون داون تان- 2 تاشون لاهويا-يکي در دِلمار- يکي در ميرامار و يکي هم در همين محل خودم). تنها ايراد اين رستوران اينه که خيلي شيک تشريف دارد چون تا ساعت 9شب بيشتر باز نيست و يکشنبه ها هم تعطيل ميباشد، اما غذاها حرف ندارند و خداييش هميشه هم شلوغه!
..............................................
اينجا که هيچي از ماه رمضان نمي فهمم.مگر کنايه هاي خواهرم!...
...........................
آلبوم جديد گروه قديمي Duran Duran بنام Astronaut هفته پيش انتشار يافت و اين 15امين آلبوم اين گروه ميباشد. اولين آلبوم اين گروه که از نمادهاي دهه هشتاد ميباشند در سال 1981 انتشار يافته بود.اين آلبوم جديد، اولين کار تمامي 5 نفر اصلي اين گروه پس از بيش از15 سال جدايي اعضايش ميباشد. کاري شبيه همون کارهايشان در دهه هشتاد.از12 قطعه تشکيل شده و چند قطعه خوب در آن مي شود پيدا کرد از جمله قطعات زيباي Still breathing و Reach up for the sunrise که اولين و آخرين آهنگهاي اين آلبوم ميباشند.
براي من در آن دوران اوايل دهه هشتاد علاوه بر موزيک متفاوت و جذابشان، داشتن دوست دختر ايراني Simon Lebon، خواننده اصلي گروه هم در کنجکاويم به گوش دادن ترانه هاي اين گروه کمک فراواني کرد!
..........................
پس از پنج ماه بي باراني(!) سه روز پشت سر هم بارون آمد و حس پاييز را با تمام وجود حس کردم بخصوص که درجه حرارت هم در روز به 60 رسيد(15 خودمون)
.............................................
آلبوم جديد گروه آريان بنام تا بي نهايت هم بالاخره گيرم آمد.با اينکه کاري مشابه کارهاي قبليشون است و چيز تازه اي ندارد ولي براي من، زيبايي و خاطره بهمراه مياره. يه جورايي حس ايراني بودن و در ايران بودن!
...............................
کاش اي تنها اميد زندگي
مي توانستم فراموشت کنم
يا شبي چون آتش سوزان دل
در مزار سينه خاموشت کنم
کاش چون خواب گران از ديده ام
نيمه شب ها ياد رويت مي گريخت
مرغ دل افسرده حال و بسته پر
از ديار آرزويت مي گريخت
کاش از باغ خوش روياي تو
دختر انديشه ام پر مي گرفت
فارغ از انديشه هجران و وصل
زندگي بي عشقت از سر مي گرفت
کاش احساس نياز ديدنت
از وجودم چون وجودت دور بود
در دلم آتش نمي زد آن نگاه
کاش آنشب چشمهايم کور بود
کاش آن شب در گلستان خيال
اي گل وحشي نمي چيدم ترا
تا نسوزم در خزان آرزو
کاشکي هرگز نمي ديدم ترا
از ع.شجاع پور
.....................
چيزي که در اين انتخابات اينجا مهمه اين لايحه هاي مختلفه که به همه پرسي گذاشته ميشوند. و يک انتخابات مهم ديگه در اين شهر انتخاب شهردار است که من اينطور که فهميدم سه نفر کانديدا هستند: شهردار فعلي- Dick Murphy ، عضو شوراي شهر- خانم Donna Frye و Ron Roberts ناظر شهرستان سنديگو(!)
Wednesday, October 13
مي خوام از آلبومهاي زيباي Mark Knopfler و REM بنويسم. بايد از گروه محبوبم هم که بعد از مدتها آلبوم جديدي را دادند هم بنويسم، گروه Tears For Fears. ( که بعد از اين مدت ازشون انتظار بيشتري را داشتم) .
اما دارم همزمان به کنسرت جمعي از خواننده ها و نوارنده هاي قدر اين مملکت که بخاطر حمايت از دمکراتها کنسرتي را در واشينگتن دي سي ترتيب داده اند گوش ميدهم.
هر چه اين کِري با شخصيت حرف ميزنه اين بوش کاملا عاميانه صحبت ميکنه و خوب همين هم بهش کمک ميکنه که آراي مردم عادي را جمع کنه. مناظره ها هم کاملا جالبه. اونجا که ميفهمي که تمام وايت هاوس دست چِيني مي باشد.
..............................................
از هر چي آپارتمان اجاره اي حالم بهم ميخوره ، يا مثل مُتل هاي خودمون در تورنتو و مونترال طراحيشون کردند( ساختماني دو يا سه طبقه که از يکطرف راهرويي بالکني دارد و تمام واحد ها به اين راهرو باز ميشوند) يا مثل خونه قمر خانم!( که حياطي در وسط قرار دارد و واحد ها همه به شکل U دور تا دور اين حياط قرار دارند)
....................................................
نوازنده و خواننده چيره دست، Mark Knopfler ، آلبوم جديدي را بنام Shangri-La شامل 14 قطعه روانه بازار کرده است و بجز چند قطعه مانند boom, like that و donegan’s gone بقيه آلبوم کاري آرام و ملايم ميباشد، انگار گيتارش را دستش گرفته و براي خودش خوانده و نواخته است. زمان کل آلبوم يکساعت و شش دقيقه است و طبق معمول Guy Fletcher در نوازندگي قطعات به او کمک کرده است.
تمام قطعات زيبا هستند و ميتوان جزو کارهاي برتر اين موزيسين قرار داد ( و نه گروه سابقش، Dire Straits )
اين آلبوم را مي توان بارها و بارها گوش داد.
..........................................
بالاخره هوا يک خرده خنک شد و من پاييز را احساس کردم! بايد آدمهاي اينجا را ميديدين که با يک باد چه کاورهايي را نپوشيده بودند!
..............................
چهارمين سال رسمي شدنش مبارک!خيلي دور بنظر مياد، انگار که ده سال گذشته!!
.................
در مورد آلبوم جديد گروه REM بنام Around the Sun جي عزيز مفصل نوشته و مي توانيد اينجا به قطعات آن گوش بدهيد. آلبوم زيبايي است.
اين هجدهمين آلبوم اين گروه از سال 1982 که اولين آلبوم خود را انتشار دادند با احتساب Best هايشان ميباشد.
.................................
يک تبريک مفصل به اين رفيقم دارم: بهار جان مبارک باشه و به قول معروف به پاي هم پير بشين و...
Sunday, October 3
همش دارم به اين شعر و آهنگ گوش ميدم و نميدونم چرا؟ولي ميدونم، دلم براي ايران تنگ شده و...
آهنگ نگاه تو شد زمزمه رو لبهام
اي عشق بخون با من تو خلوت اين شبها
...
تو ساحل آرومي من موج پريشانم
راز دل دريا را ميدوني و ميدانم
...
....................................
آلبوم زيباي Anita Baker بنام my everything چندي پيش انتشار يافت. شامل 10 قطعه ميباشد و همچون کارهاي قبلي اين خواننده ديترويتي در سبک بلوز و شايد تا حدودي جاز باشد. شايد اگر مدتي پيش کسي از Anita Baker مي پرسيد جوابش فقط آخرين آلبومش(rhythm of love) به سال 1994 بود. در اين مدت اين موزيسن قَدَر کارش فقط سر و سامان دادن به زندگي خانوادگيش –شوهر و دو پسرش – و پرستاري از مادرش و دوست خانوادگيش –که عمه صدايش ميزد- بود. مادرش در سال 98 و عمه اش در سال 2002 از دنيا رفتند.
اولين آلبوم اين خواننده در سال 1983 بنام The songstress انتشار يافت که چندان موفقيتي برايش نداشت اما آلبومهاي بعدي بخصوص Rapture در سال 1986 و Giving you the best that I’ve got در سال 1988 شهرتي جهاني برايش بهم زد که انصافاً کارهاي زيبايي بودند. براي من هر دو آلبوم از بهترين هاي سبک بلوز ميباشند و چه خاطره ها که با آنها ندارم.صداي گرم Anita واقعاً جذاب است. هنوز ترانه هاي Sweet Love و Rapture و Giving you the best that I’ve got در مغزم مرور ميشه.
الان قطعه you’re my everything از ايستگاههاي مختلف پخش مي شود. قطعات زيباي ديگر اين آلبوم بنظر من How could you, Serious, In my heart, I can’t sleep, How does it feel مي باشند.
..............................
بحث داغ فقط انتخابات ميباشد.جمهوري خواه ها کمي بيشتر از دمکراتها طرفدار قرارداد نفتا هستند!
.........................
من دوباره دارم حسابي وقت کم ميارم(چرا؟)
.............................
همه مي پرسند:
چيست در زمزمه مبهم آب؟
چيست در بازي آن ابر سپيد،
رويِ اين آبيِ آرام بلند،
که تو را مي برد اينگونه به ژرفاي خيال؟ ...
از ف. مشيري
...................................
دوباره پدر و مادر در سفرعشق هستند و من ايندفعه در اين ينگه دنيا... تلفن رفيقم هم در مسير جده به مدينه حالي داد و من را دوباره به اونطرفها برد و ...
..................................
اگر کشور بعدي باشد برايم، اون کشور ليبي خواهد بود! پروژه بزرگي را اين شرکت فکسني که من کار ميکنم در اون کشور برده! تا بحال شمال آفريقا نبودم يعني اصلا آفريقا نبودم!
Thursday, September 23
سلامي ديگر به فارسي!!!
..........................
از گذشته دور:
شنبه عصر در Ranch اي ديگر با دوستان در جمعي از آمريکايي هاي موبورِ cool (!!) هستيم. بچه هايي بين 25 تا 30 سال. جلو حياط اسبها مشغول تاخت وتاز هستند و درختهاي اکاليپتوس با باد مي رقصند. روبرو تپه هاي بزرگ سربرافراشته اند که تو را به ياد تپه هاي خشک و تک درختي اي آشتيان و تفرش مياندازد.در روي آن خطي وجود دارد، فلومي است که من را به کانالي که بين منا و عرفات کشيده بود مي برد. صداي موسيقي country اي Alan Jackson -که بتازگي آلبومي جديد انتشار داده- از همسايه به گوش ميرسد. و اين جمع cool فقط جمع شده اند تا آبجويي بنوشند، سلامي کنند و لمي بدهند و بعد خداحافظ!! چقدر سردند، چقدر خنده دار جمع مي شوند که...
به دوستانم ميگويم " قبله کدام طرف است؟ مي خواهم نمازي را بخوانم!! و خنده دوستان دراين جمع بي روح من را هم به خنده مي اندازد...
برمي گرديم از مسيري که نيامده بوديم، پيچ و خمهاي مسير با موزيک Brandan Perry گيجت ميکند.
به سمت La Jolla مي رويم تا در اين منطقه زيباي اعيان نشين و در کافه Living Room قهوه اي بنوشيم. در خيابان هاي اصلي اين منطقه تمام مارکهاي مهم را ميبيني. آدمکهاي خوشحال... و دوست ناراحت ما که نمي خواهد در اين منطقه بيايد تا منظره آدمهاي موفق و پولدار را ببيند!! و سپس بعد از قهوه اي مفصل پياده به سمت يک پاتوق ايراني در اين منطقه مي رويم ، کافه لاهويا، پس از نيمساعت پياده روي به اين جمله بر مي خوريم که سه هفته پيش جمع شده ماجرا!
برگشت به شهر و دوباره Brandan Perry ميخواند. نور شهر در مسير برگشت زيباتر بنظر ميرسد!
...........................
از گذشته:
آلبوم جديد Bjork که از خواننده هاي زيباي يک دوراني برايم بود به نام medulla تازگي انتشار يافت.آلبوم از چهارده قطعه تشکيل شده که يا بصورت دکلمه هستند( مانند قطعات show me forgiveness و oll birtan ) و يا فقط از اصوات و صداهاي انساني استفاده کرده است. منتقدان هم کاملا بصورت متفاوت با آن برخورد کرده اند يا آنرا جزو بهترينهاي اين خواننده قرار دادند و يا جزو بدترين!
قطعه Oceania که الان در ايستگاههاي مختلف پخش مي شود را اين خواننده در مراسم افتتاحيه المپيک آتن اجرا کرد.
.......................................
قاصدک
قاصدك ! هان ، چه خبر آوردي ؟
از كجا وز كه خبر آوردي ؟
خوش خبر باشي ، اما ،اما
گرد بام و در من
بي ثمر مي گردي
انتظار خبري نيست مرا
نه ز ياري نه ز ديار و دياري باري
برو آنجا كه بود چشمي و گوشي با كس
برو آنجا كه تو را منتظرند
قاصدك
در دل من همه كورند و كرند
دست بردار ازين در وطن خويش غريب
قاصد تجربه هاي همه تلخ
با دلم مي گويد
كه دروغي تو ، دروغ
كه فريبي تو. ، فريب
قاصدك هان ، ولي ... آخر ... اي واي
راستي آيا رفتي با باد ؟
با توام ، آي! كجا رفتي ؟ آي
راستي آيا جايي خبري هست هنوز ؟
مانده خاكستر گرمي ، جايي ؟
در اجاقي طمع شعله نمي بندم خردك شرري هست هنوز ؟
قاصدك
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم مي گريند
از م. اخوان ثالث
......................
از قبل...
سمينار
واقعاً اين سمينار محشر بود... قسمتهاي ادبي اش از قسمتهاي سياسي اش بيشتر چسبيد، گر چه صحبتهاي دکتر عباس ميلاني جاي خودش را داشت و يا صحبتهاي زيباي دکتر هلاکويي. اماشعرها و سخنان دکتر کريمي حکاک چيز ديگري بود.بخصوص شب شعرش و مراسم شب دومش. شنيدن صداي زيباي عقيلي بعد از اين همه سال و بعد شعر خواني هاي زيبا...
از همه مهمتر ديدن دوستي قديمي هم اسم او پس از 13 سال!! با داشتن دو بچه 3 و هفت ساله و يادآوري خاطرات گذشته و دوباره در کنار هم بودن پس از سيزده سال.چقدر زود ميگذره.13 سال، 13 سال باورم نميشه. شايد باور او هم نميشد.انگار همين ديروز بود که تا پاسي از شب در بحبوحه ي ترسها مي رقصيديم و مي رقصيديم و من يواشکي به عشقم فکر ميکردم...ودوباره تمام آن مهماني ها برايم يادآوري شد و يادم آمد شبي را که بخاطر رفيق دوست نارفيقش، با من که سر تا پا از عشق رقصيدن با او شعله ور بودم را به کناري کشيد و وحشيانه با من رقصيد و من سرتاپا گناه را در خود ميديدم(چرا؟!)...و اکنون زني بود که گذشت روزگار را همچون من در او ميديدم...
و در آخر ديدن يکي ديگر از مصيبت زدگان زندگي ام، که يادآوري او و خواهرانش جز يادآوري همسفر نارفيق سابقم چيزي را به ذهنم نميآورد مگر پدر نازنينش که زود از اين دنيا رفت...
شب و روزي بود امروز...
شب آخر،پس از مدتها تأتري خنده دار ديدم که مدتها بود منتظرش بودم. کاردان با اين اجرايش کلي به همه حال داد. براي من هم روز آخر روزي بود ومرا به ايام بيست سالگي و شرارت ها و شورهايي که به سرم ميزد برد.
خوش گذشت ايام با دوستان در اين هتل زيبا در کنار اقيانوس آرام تا چه شود آينده...
Friday, September 17
!The next would be the Libya
.................
!Finally got my apartment.Such a cozy one
...............
!These days just buying and buying and buying... . This is my fourth time
.............
...My favorite female singer died a week ago, my Laura branigan, who I loved her songs like: Self Control, Gloria and what am I supposed to live without you
.I had a very good time at early 80's with her songs
.May God be with her
........................
...I'm gonna get my internet at home this weekend. So back to persian again
!Thanks God
............
:These new albums are released these days
Anita baker, Bjork(such a special one without any instruments, just human sounds!) and my favorite one from Tears for Fears. I'm gonna write about all of them soon in Persian
......................
Designing and calculating the custom-made houses in San Diego is one of the hardest and toughest job the one could have it in this part of country! The good thing is by this 6 months I've already known all the best and gorgeous areas and places in this county for living
Monday, September 6
?Such a small World!... After 13 years?... at the hotel?... Pacific ocean
................
Conquering the garden
The hooded crow that flew off
above our heads
piercing the vdisprate thoughts of a vagrant cloud
whose cry, like a short spear, traversed the horizon
.will spread the news about us throughout the town
Everyone knows
everyone knows
that you and I peered into the garden
through that cold, captious casement
and picked the apple
.from that playful, our-of-reach branch
Evrey one fears
everyone fears--but you and I
joined the lamp, the water, the mirror
.and feared not
I speak not of the flimsy bond between two names
or union somewhere inside the pulping pages of an ancient ledger
I speak of my happy hair
touched by the burning peonies of your kisses
and the defiant intimacy of our nakedness
like the scale of a fish under water.
I speak of the life in a silvery tune
.the little jetting spring murmurs at dawn
One night
in that green succulent forest
we asked of wild hare,
in that cold-blooded, tumultuous sea
we asked of the pregnant mother-of-pearl
and atop that odd-looking towering peak
we asked of the young eagles
.what to do
Everyone knows
everyone knows
that we have found our way to the cold and quiet repose of the phoenix
that we have found the truth in a flower bed
deep in the bashful eyes of a nameless flower
and immortality
in the limitless moment
when the two suns gazed at each other.
I speak not of a fearful whispering in the dark
but of the day, and of wide open windows
and of fresh air
and of a stove in which useless things burn to ash
and of an earth bearing a seed of another kind
and of birth, growth, pride.
I speak of our loving hands
when they have built their bridge above the dark night
.over which travel messages of perfume, light, and breeze
Come to the meadow
to the vast meadow
and call me from behind the breath of silk-tasseled acaia
.like the stag calling his mate
the drapes are doleful with hidden envy
and innocent little doves
on top of the white tower
.lower their heads to the ground
By F. Farrokhzad
..................
and such a gorgeous Conference it was ... thanks
..........
!Ironic: Labor day and Working
Monday, August 23
!...Everybody hurts
?Hey, what's a big deal
............................
...Wanna say something about the new albums of " Deep Forest- Essence the forest(the best)" and "Van Halen-The best of both worlds" and "Queen-the best"
Sunday, August 15
.Sunday afternoon, and I am at work and working, working and working....!Meanwhile listening to AM670 and right now I'm listening to Koroush Yaghmayii with "Gol-E-Yakh"! and remind me his son and his concert
!Today, I lost every game I played! 4 in a row!!!Such a bad day
Saturday, August 7
Christmas Card from a Hooker in Minneapolis
Hey charlie I’m pregnant
And living on the 9th street
Right above a dirty bookstore
Of euclid avenue
And I stopped takin dope
And I quit drinkin whiskey
And my old man plays the trombone
And works out at the track
And he says that he loves me
Even though it’s not his baby
And he says that he’ll raise him up
Like he would his own son
And he gave me a ring
That was worn by his mother
And he takes me out dancin
Every saturday night.
And hey charlie I think about you
Everytime I pass a fillin station
Om account of all the grease
You used to wear in your hair
And I still have that record
Of little anthony & the imperials
But someone stole my record player
Now how do you like that?
Hey charlie I almost went crazy
After mario got busted
So I went back to omaha to
Live with my folks
But everyone I used to know
Was either dead or in prison
So I came back to minneapolis
This time I think I’m gonna stay.
Hey charlie I think I’m happy
For the first time since my accident
And I wish I had all the money
That we used to spend on dope
I’d buy me a used car lot
And I wouldn’t sell any of em
I’d just drive a different car
Every day, dependin on how
I feel
Hey charlie for chrissakes
Do you want to know the
Truth of it?
I don’t have a husband
He don’t play the trombone
And I need to borrow money
To pay this lawyer
And charlie, hey
I’ll be eligible for parole
Come valentines day
By Tom Waits
Sunday, August 1
خاله بزرگه هم رفت. دلم براي اون حياطشون هم خيلي تنگ ميشه.چه شلوغي هايي را داشتيم همه بچه هاي فاميل دراون حياط وحالا هر کدومشون يه جايي هستند با فاميلهاي خودشون، ازتهران خودمون تا سانفرانسيسکو، ازهليفکس تا لاهيجان، ازسن ديگو تا تورنتو.
نميدونم تا کي بايد اينجا باشم و تک تک بشمرم در گذشت آدمها را؟
....................................................
دلم ميخواست از بازي عالي ايران مقابل کره بنويسم که براي من، تنها ويکه در خونه بزرگ دوست عزيزم فريادهاي خوشجالي ام را همراه داشت. فکر ميکنم اين سگ خوشگلشون از همين فريادهاي من بود که حتي يک قدم هم پاشو بيرون از خونه نگذاشت!
...................................................
آلبومهاي جديد بسياري در شرف انتشار هستند: Vanessa Carlton, Tears for Fears, Duran Duran (بعد از بيست و يکسال همگي با هم) , REM, Nelly, LL Cool J, RKelly, Jan Garbarrek, Keith Jarrett, Vangelis-Alexander Soundtrack, Bjork, Bryan Adams, Mark Knopfler, Bruce Hornsby
و داريوش خودمون!
Sunday, July 25
ساعت 11:30 صبح است و من با قهوه و Bagel تست شده ام مشغول کيف بردن از هواي گرم اين شهر هستم. امروز ساعت 5 صبح وقتي دوباره به اين شهر رسيدم خاطرات شب گذشته برايم مرور ميشد:
شبي بود ديشب، وقتي قصد شهر بزرگي را مثل لس آنجلس ميکني بايد هم شبي را داشته باشي. ساعت 5 بعدازظهر در خانه دوستانم هستم و با آنها حرکت به سمت L.A. را شروع ميکنم، دوباره بزرگراه 5 و دوباره سمت شمال! و اينبار براي خواننده اي مي رويم که بارها و بارها در کنسرتهايش شرکت کرده بودم. مسير طولاني است و بالاخره در universal studio هستيم. در کنارش آمفي تئاتر آن مجموعه و جمعيت ايراني مشتاق!... همه قيافه ها برايم آشنا هستند. ودراين جمع چقدر دختر خوشگل مي بيني.انصافاً در هيچ کنسرت کاميونيتيهاي ديگر اينقدر انسانهاي مرتب و شيک و خوشگل نخواهي ديد،انگار همگي به مهماني بزرگي دعوت شده اند! و داريوش ،اين خواننده مورد علاقه ام و موزيکها و شعرهايش...
با شعري از مريم حيدر زاده شروع ميکند:"وعده ما لب دريا" و جمعيت مشتاق. در طول کنسرت بارها و بارها با سخنانش به شهر لس آنجلس و آدمهايش خُرده ميگيرد و تيکه هاي فراوان مي اندازد و عجيب اينست که همين مردم مشغول تشويق کردنش هستند! و موزيک و آهنگهايش...
پس از آنتراکتي نيمساعته در وسط برنامه، دست بکار جالبي مي زند و گروه کر بيست نفره اي از بچه ها درست مي شوند و آهنگ وطن را اجرا ميکنند ( ومن انتظار دوباره ميسازمت وطن را داشتم)
از کارهاي خوبي که در کنسرت انجام شد اين بود که بر روي مونيتورهاي بزرگ اين سالن در شروع هر قطعه مشخصات آن بطور کامل نوشته ميشد.
و آهنگهاي بيشمار ديگري که تک تکشان خاطره انگيز هستند و گوش نواز. داريوش در بينابين آهنگهايش حرفهاي مختلف ميزند، از مواد مخدر، از سياست و از کمک به بچه هاي بي سرپرست(child Foundation) .
کنسرت در نزديکي ساعت دوازده تمام ميشود و تشويقهاي مکرر شرکت کنندگان کنسرت ، گروه ارکستر و داريوش را وا مي دارد که دوباره به صحنه بيايند و آهنگ ديگري را اجرا کنند.
و بعد اتمام اين کنسرت و با حرکت مردم از سالن خارج ميشويم. با دوستانم تصميم ميگيرم گشتي در اين شهر عظيم بزنم.ساعت 12:30 شب است و به سوي خيابانهاي افسانه اي Sunset Blvd. و Santa Monica Blvd. حرکت ميکنيم. در اين بلوار "غروب آفتاب" در ترافيکي وحشتناک گير ميکنيم و اين باعث مي شود وقتي را در ديد زدن به اين خيابان از ماشين پيدا کنم. در تک تک چهار راهها پليسهاي جورواجور را ميبيني که پراکنده اند وکسي يا ماشيني به دستور آنها ايستاده اند و مشغول حال واحوالپرسي! سياه پوستان شديداً به چشم مي خورند و دختران و زنان فراوان. يکساعتي را درترافيک اين بلوار هستيم و در انتها به بورلي هيلز افسانه اي مي رسي و بعد چرخشي به سمت Santa Monica و هنوز در ساعت 1:30 شب جمعيت فراواني را مي بيني.
با دوستان تصميم به رفتن به IHOP-International house of pancake را ميگيريم و خودمان را در انجا مياندازيم. ساعت 2 نصف شب و بايد در صف ورودي به آنجا بايستي! چشمان قرمز آدمها، بوي پات هاي مختلف که از هر گوشه به مشامت ميرسد، من را ميبرد به مونترال به شهر شلوغي هاي شب و دوباره در اينجا همه آنها را مي بيني و صبحانه اي مفصل تا ساعت 3 بعد از نيمه شب ميخوريم و سپس برگشت با موزيکهاي Men at Work . ساعت 5 صبح در سن ديگو هستي...
.....................................
براي اولين بار در جمع وبلاگي هاي اين شهر شرکت کردم. کافي شاپ بزرگي است. قرار بود 15 نفر بيايند، اما بجز من فقط 5 نفر ديگر آمدند!
Jackکه از بازماندگان جنگ ويتنام است و از جوانان دهه 60-70 که دغدغه هاي خودش را دارد همرا ه با دوستش که ازطرفداران وبلاگ هست آمده، Joelle و Mike با ديگر دوستشان آمده اند.
همگي از بودن من کمي تعجب ميکنند . Joelle در وبلاگش از اين جمع نوشته. Jack هم در مورد آنشب نوشته است.
Jack وبلاگ ديگري هم در typepad داره.
................
من نمي دانم اگر اين فاميل دوست عزيزم نبود آيا مي توانستم اين چک فراموش نشدني(!!) رحمان رضايي به بداوي را ببينم يا نه؟
شب قبلش را به دعوت همين دوست در مهماني يکي از دوستان قديميش گذراندم با غذاهاي لذيذ ايراني و جمعي از مهاجران قديم ايراني همراه با بحث سياسي طولاني شان. وسپس ساعت3 صبح فوتبال را در خانه اش ديديم و چه بازي وحشتناکي بود!
....................
اين دو شب پشت سرهم نخوابيدن باعث شد که واليبال امروز را هم از دست بدم...
....................
و شاملو که يادش گرامي باد...
Sunday, July 18
فيلم زيباي " طلاي سرخ" هفته پيش توسط شرکتهاي ويديويي و دي وي دي پخش شد و من ديشب بالاخره توانستم ببينم. علاوه بر فيلمنامه خوب کيارستمي و کارگرداني شاهکار جعفر پناهي بايد به بازي زيباي هنرپيشه اول فيلم هم توجه بسياري کرد. اين يکي از زيباترين فيلمهاي اجتماعي ايراني بود که ديدم. و جالب اين بود که بلافاصله دو مرتبه پشت سر هم اين فيلم را ديدم.تک تک سکانسها برايم جالب بود و انگار داشتم خودِخود تهران را مي ديدم.
.............................
هفته ديگه شنبه کنسرت داريوش درلس آنجلس در Universal Amphitheatre برگزار مي شود که بليط آن توسط همين Ticketmaster فروخته ميشود. من که هنوز عزمم براي رفتن جزم نيست گرچه او يکي از خواننده هاي مورد علاقه من است.
................................
ميخواهم براي اولين بار در جمع بچه هاي وبلاگي اين شهر شرکت کنم.متاسفانه يک نفر ايراني هم تا بحال در اين جمع نديدم ............................... مسابقات جام ملتهاي آسيا شروع شده و به وقت اينجا بازيها ساعت 3:30 و 5:30 صبح برگزار مي شه که فعلا از خيرش گذشته ام!
Saturday, July 17
سال اول که شروع کردم تورنتو بودم، سال دوم تهران و الان سن ديگو! خدا سال بعد را به خير کنه. ........................... سفري کاري داشتم به شرق اين ايالت ثروتمند، به يکي از محلهاي زيباي اين ايالت، Palm Desert ،دو راه براي رفتن وجود داشت: مسير بزرگراهي و مسير داخل شهري(روستايي). من راه دوم را انتخاب کردم. از اينجا سه ساعت با ماشين راه بود. مسيري پر از پيچ و خم و کاملا کوهستاني. هرچه به سمت شرق بيشتر مي رفتم درجه حرارت بطور نجومي بالا ميرفت! موقع حرکت 70 بود و موقعي که به اون شهر رسيدم 105! در مسير پيچهاي مختلف را پشت سر مي گذارم و به بالاي کوههايي که پوشيده از سنگهاي بزرگ و صخره هاي حجيم هستند ميرسم. در بين راه از جنگلهاي مختلفي هم گذشتم که هيچ شباهتي به جنگلهاي شمال خودمان و کانادا نداشت.در اين بالا در ارتفاع بيش از 4000 فوتي هستم.به کف جاده نگاهي ميندازم:اينجا برف مياد(ميخهاي شب نما وسط جاده در برشهاي کنده شده در آسفالت جاسازي شده اند)و قبل از اينکه فرود از اين سراشيبيها را شروع کنم مکاني هست براي ديدن اين دشت سرسبز پايين. با ماشينهاي ديگر که درطول اين جاده ها ازهم سبقت ميگرفتيم توقفي ميکنيم و چشم را به اين منظره دلنواز ميسپاريم. ديرم شده و زودتر از اونها خداحافظي ميکنم و خودم را تن به سقوطي زيبا در اين مسير پر پيچ و خم و با سرعتي که مدتها بود از خودم بياد نداشتم ميدهم. گوشهايم ميگيره... اين تجربه ايراني داشتن من هم دردسري شده!البته بايد بهشون حق هم داد چپ و راست در همه جا ميگن ايراني ها تروريستند، خوب بدبختا فکر ميکنن خودشه، ميخواد بياد وسط مرکز آبرساني کاليفرنيا تمام آبها را آلوده کنه! دابل چکت هم بايد بکنيم و... ....................... I'm too far from home it takes far too much energy... ...I cannot afford to, no one will ever see me
Sunday, July 11
:Every time I try to call , I hear this message these days
!The GOD you're trying to reach is not available to take your call
Monday, July 5
يک شب با فاميل
از سن ديگو راه ميافتي، بزرگراه 5 به سمت شمال اين ايالت ثروتمند.ماشينها منظم در مسير خودشون حرکت ميکنند. شلوغي Del Mar Fair را رد ميکني و شلوغي بعدي Carlsbad است آنرا هم رد ميکني. در فکرت حرفهاي Tony برايت مرور ميشه که از تيم مورد علاقه اش چلسي ميگفت و تو از تيم مورد علاقه ات، تاتنهام برايش ميگفتي و گل يونان که نصف بار را به هيجان انداخت. به دفاع خوب يونانيها فکر ميکني . به نيروگاه اتمي کنار آب نگاهي مي اندازي و به نيروگاه اتمي بوشهر فکر مي کني. از محل بازرسي رد مي شوي و اينبار هم مثل دفعه هاي قبل خبري نيست. ياد ايست بازرسي هاي راه شمال مي افتي و ياد اون دفعه که ساعت 1 نصف شب نزديک بود بگيرنمون مي افتي و حرفها...
وارد محدوده Laguna Beach و Dana Point مي شوي . دنبال هفت دريا هستي و بايد از اين هفت دريا بگذري. آخرين بار با او، همدم نارفيقت اين هفت دريا را پشت سر گذاشته بودي و اکنون خودت، تنها و يکه بايد آنها را طي کني.
به سمت Beach حرکت ميکني. Evreything But the girl مي خونه. آخرين خيابان نرسيده به Pacific highway ، وارد هفت دريا مي شوي. ميعاد بالاي تپه هاست، درياي کارائيب در اينور دنيا. سربالايي تندي است و تو را يه ياد سربالاييِ خيابان کوهستان ميندازه و حالا تک تک درياها را بايد رد کني، اول ازهمه درياي خزر-Caspian Sea- بعد درياي سياه بعد درياي مديترانه بعد درياي...گذشتن از از تک تک اين درياها برايت خاطره ها را بازآفريني مي کند...
رسيدي بالاي يکي از اين تپه ها. جمع ماشينها جلوي خانه اي مقصد را بهت نشان ميدهد: خانه پسر عمه ات که آخرين بار پنج سال پيش اينجا بودي. و از اين بالا اقيانوس چه بزرگ و حجيم است. يادت هست اين بالکن يادت هست...
همه فاميل هستند حتي اون نوه عمه که در Reno زندگي مي کنه با شوهر جديدش آمده اند.بندرت کلمات فارسي ميشنوي. در شلوغي گيلاسي برميداري و شروع صحبت از فيلم Fahrenheit 9-11 ميکني و يادت رفته فاميلهايت همه Republican هستند. همه چشم غره اي ميروند و بمباران شروع مي شود و تو مثل غريبه اي در جمع هاج و واج نگاهت را از يکي به ديگري ميبري و ميگويند و ميگويند... چه خوب که حداقل يک پسر عمه ديگر داري که دمکرات است و او به کمکت ميايد. بحث بالا گرفته. عمه پيرت در گوشت نجوا مي کند که در مورد چه صحبت مي کنند و تو ميگويي: سياست.
پيرزني از نمونه پيرزنهاي مهربان آمريکايي کنارت مينشيند و تو براي فرار از اين بحث به صحبتهاي او پناه ميبري و او ميگويد که در سال 1945 چگونه از شرق اين کشور با اميد و آرزو به اينطرف اين کشور پهناور کشيده شده. از جنگ جهاني دوم ميگويد و تو را ميبرد به سالهاي دور به تاريخ آمريکا...
و تو از کانادا مي گويي و او عاشق آنجاست! مي گويد که چگونه حتي شبهايي را با گريه دوري از نيويورک(زادگاهش) و عادت کردن به فرهنگ اينطرفها گذرانده! و بهت دلداري ميدهد. بعد يکمرتبه تمام مشخصات تو را مي پرسد! و ميفهمي نوه خواهري دارد در ديار شرق و براي او مي پرسد!! يکدفعه تو را ميبرد به مادربزرگهاي ايران و آدمهاي دنيا همه جا يکجورند...
Tom نزديک مي شود و ياد آوري پرواز قبلي که چند سال قبل با هم داشتيم را ميکند (و چه تجربه اي بود در اون زمانهاي ناراحتي) و من را براي پروازي ديگر دعوت ميکند. هنوز کمرش خوب نيست. نمي خواهي بروي گرچه هنوز عاشق پرواز قبلي اي بودي که با او بر فراز اين اقيانوس داشتي.
آتش بازي شروع شده و همگي غرق در آتش بازي مي شوند. بچه ها به همديگر شکلهاي مختلف را در آسمان نشان ميدهند و از اين بالا بر اين بالکن چه زيباست ...
نيمه شب داري به سن ديگو بر مي گردي و دوباره Everything But the girl و Tracy Thorn مي خواند و مي خواند و تو مي خواني که...
Sunday, July 4
پس از سه سال دوباره گروه VAS آلبوم جديدي را توسط کمپاني Narada به نام The Feast of Silence روانه بازار کردند که انصافا کار زيبايي است.آلبوم از 9 قطعه تشکيل شده که شامل يک قطعه بدون کلام هم هست. زمان آن حدود 57 دقيقه است و براي اولين بار قطعاتي به زبان انگليسي هم دارند. پرکاشن و درامز Greg Ellis و صداي زيباي Azam Ali شاهکارهايي را ساخته اند در اين آلبوم.اين چهارمين آلبوم اين گروه دونفره است (بجز دو آلبوم تکي هر کدامشان).
در اين آلبوم براي سازهاي مختلف از آدمهاي مختلف نيز کمک گرفته اند.من از تمام قطعات خوشم آمده گرچه شايد تفاوت زيادي با کارهاي قبليشان نداشته باشند:
Amrita, In Our Faith, Mandara, Izgrejala, Moksha, The Reaper and the Flowers, Bardo, Feast of Silence, Kali Basa.
The Feast of Silence
There is a storm
,and it is headed straight for our shore
hold on to your heart
.I've seen the signs before
How wicked these hours
,these times we've seen
how we built these odes
.to our God
Wasting our tears
.and chasing our fears
I look at these
.and wish this was gone
,Don't say another word
.some things are better kept silent
,Don't say another word
.leave in silence, let me live in silence
There is nothing left
,in this beggar's hands
I gave like I give
to my God.
But nothing is scared
Within these walls
that I built, and you built
.in our shame, in our fear
In this room
,full of yesterday's ghosts
who am I. I ask
.as I shatter and fall
,Don't say another word
,something are better kept silent.Din't say another word
.leave in silence, let me live in silence
Let me feast in this silence.
By Azam Ali
..........................
روز اول جولاي براي هموطني ها مبارک باد و روز چهارم جولاي براي همشهريها!چند سال آتش بازي اول جولاي را ديدم حالا آتش بازي چهارم چولاي را ببينم.
.......................
ساده ترين و شايد راحت ترين راه براي گرفتن Green Card گرفتن همسري آمريکايي است! از طريق ديگري که من مي توانم اين Green Card را بگيرم حدود دو تا سه سال طول مي کشد. از طريق برادر و خواهر که ميره براي 8 تا ده سال!
.........................
آلبوم جديد گروه مورد علاقه ام در دهه هشتاد يعني The Cure هفته پيش انتشار پيدا کرد.بعد از چند آلبوم نه چندان جالب اين گروه در دهه نود، اين کار بسيار قوي و بازگشت به دوران اوج خودشان در دهه هشتاد است. اولين آلبوم اين گروه در سال 1979 انتشار پيدا کرد و اين بيست و سومين کار اين گروه با احتساب آلبومهاي Live و Greatest Hits ها ميباشد.
قطعات بسيار زيبايي در سبک َAlternative Rock دارد. اين گروه از پيشگامان اين سبک مي باشد که امروزه در گروههاي Radiohead و Coldplay ميبينيم. هنوز بنظر من شاهکار اين گروه آلبومDisintegationسال 1989 ميباشد و من چه دوراني را با آن آلبوم داشتم.
گرفتن اين آلبوم را به تمامي طرفداران اين سبک توصيه مي کنم.اين آلبوم از 11 قطعه تشکيل شده و زمان آن حدود 52 دقيقه است.آخرين آلبوم اين گروه در سال 1999 انتشار يافت که خيلي ها آنرا پايان کار اين گروه ميدانستند اما اين کار جديد اين گروه نشان از حکايتي ديگر دارد.طرح روي جلد و همچنين دفترچه داخل آن (در تمام صفحات) کار بچه هاي خواهر و برادر Robert Smith - نفر اصلي و تقريبا همه کاره گروه- ميباشند.
Labyrinth
Say it's the same sun spining in the same sky
Say it's the same stars streaming in the same night
Tell me it's the same word whirling through the same space
Tell me it's the same time tripping through the same day
So say it's the same house and nothing in the house changed
Yeah say it's the same room and nothing in the room is strange
Oh tell me it's the same boy burning in the same bed
Tell me it's the same blood breaking in the same head
Say it's the same taste taking down the same kiss
Say it's the same you
Say it's the same you and it's always been like this
Say it's the same you
Say it's the same you and it always and forever is
Say it's the same you
Say it's the same you and it's always been like this
Say it's the same you and it always and forever is
Say it's the same you
Say it's the same you
Yeah tell me it's all the same
This is how it's always been
...But if nothing has changed
...Then it must mean
But the sun is cold - the sky is wrong
The stars are black - the night is gone
The world is still - the space is stopped
The time is out - the day is dropped
The house is dark - the room is scarred
the boy is stiff - the bed is hard
The blood is thick - the head is burst
The taste is dry - the kiss is thirst
And it's not the same you
It's not the same you
No it never was like this
It's not the same you
It's not the same you and it never really is
It's not the same you
It's not the same you
No it never was like this
It's not the same you
It's not the same you and it never really is
It's not the same you
It's not the same you
Oh it's not the same
This isn't how it's always been
...Everything hast to have changed
... Or it's me
By R. Smith-The Cure
..................
پرتغال يا يونان؟ مسئله اينست؟ من که رفتم برم اين بازي را ببينم...
Saturday, July 3
The Promise
How Time will heal
Make me forget
You promised me
Time will heal
Make me forget
You promised me
Love will save us all
And time will heal
...You promised me
How love will save
Make me forget
You promised me
Love will save
Make me forget
You promised me
Time will heal us all
And love will save
...You promised me
I trusted you
I wanted your words
Believed in you
I needed your words
Time will heal
Make me forget
And love will save us all
You promised me another wish
Another way
You promised me another dream
Another day
You promised me another time
You promised me another life
...You promised me
So I swallowed the shame and I waited
I buried the blame and I waited
...Trying to forget
You promised me another wish
Another way
You promised me another dream
Another day
You promised me another time
...You promised me
Another lie
...Oh you promised me...You promised me... you promised me
...And I waited...And I waited...And I waited
...And I'm still waiting
By R. Smith-The Cure
Sunday, June 27
دارم ياد مي گيرم ساده دروغ بگويم!
بگويم حالم خوب است
بگويم...
هنوز اما خيلي صبورم
............................
دومين آلبوم گروه Sweetback که از عوامل و نوازنده هاي تيم خواننده خوش صدا، Sade ، تشکيل يافته اند هفته پيش توسط کمپاني Epic انتشار يافت. انصافاً کار زيبا و حرفه اي را بيرون داده اند. اسم آلبوم Stage-2 نام دارد و از 13 قطعه تشکيل يافته که شامل چهار قطعه بدون کلام هم مي باشد. کار در همون سبک و سياق کارهاي Sade مي باشد جز آنکه بخاطر عدم استفاده Sade موزيک ها بارز تر و حرفه اي تر بنظر مي رسند.(در بسياري از قطعات Sade بخاطر صداي زيبا و افسانه اي او از موزيک غافل مي شويم!) اين گروه سه نفري از سه خواننده براي قطعات با کلامشان استفاده کرده اند. تمام قطعات زيبا هستند : Voodoo Breath, Lover, Circles, All my days with you, Mountain, Things you'll never know, Blue Heights, Love is the word, Jesus Girl, Circus Waltz, Round and Round, Sing to be safe, Shining Hour
Circles
I'm in the middle
I'm out over the top
I'm down on one knee
I've gone too far to stop
I feel right in your pocket
It's where I'm coming from
I've been all around the world
Now I'm underneath your thumb
In this circle I am turning
Now you're turning too
Round and round
The less I'm learning
Living without proof
Under pressure
Some good things break
I need to find a brand new mistake
In this circle I am turning
Now you're turning too
Everything is beautiful
Living without proof
I want to be
Twice as bold as love
To be shameless and free
From all I'm guilty of
Without proof
....................
صداي همه قلب ها را مي شنوي
مي شنوي که باد در گوش گياهان چه مي گويد
نجواي آفتاب و گلها را مي شنوي
سکوت مرگ از تو پوشيده نيست
و نه هياهوي زندگي
صداي افتادن و بر خاستن ها را مي داني
صداي قلب او را هم مي شنوي
از من چه مي گويد
از چه رو درهاي خود را بروي من بسته است
از چه رو قلب او براي من طپيد
و از چه روست اکنون
سکوت قلب او
بر جان من حکمفرمايي مي کند
از ب. جلالي
................
بايد يک تصميم مهم اين هفته بگيرم : آيا مي خواهم خودم را درگير گرفتن Green Card اين کشور بکنم يا نه؟ کانادايي صلح طلب چه به اين کشور Hyper ؟
...........................
يک کتاب جديد که مدتي در جزو بيست کتاب پرفروش (قطع جيبي-غير تخيلي) قرار داشت را گرفتم تا بعد از مدتها يک کتاب داستاني بخوانم:
Funny in Farsi از Firoozeh Dumas که نويسنده در سال 1972 با خانواده اش در سن هفت سالگي به جنوب کاليفرنيا مهاجرت کرده و خوب انگار يه جورايي زندگينامه اش است.
...............................
فيلم جديد مايکل مور بالاخره اکران شد و خوب بنطر مياد اين شليک هاي آخر به جرج بوش است که بنطر نمياد در انتخابات بعدي شانس چنداني داشته باشد مگر اتفاق غير منتظره اي بيفتد.
از فيلمهاي موزيکال زيبايي که از هفته هاي ديگر در سينماها اکران مي شود، فيلم De-Lovely با بازي دو هنرپيشه مورد علاقه ام، Ashley Judd و Kevin Kline مي باشد.موزيک متن اين فيلم هفته پيش توسط کمپاني کلمبيا انتشار يافت که بزرگاني همچون Elvis Costello, Sheryl Crow, Alanis Morissette, Robbie Williams, Diana Krall, Natalie Cole, Lara Fabian و خود Kevin Kline و Ashley Judd قطعاتي اجرا و خوانده اند.
موزيک متن بسيار زيبايي است در سبک و سياق موزيکهاي جاز و بلوز دهه هاي 40-50 و فيلم هم در مورد زندگي آهنگساز معروف آمريکايي Cole Porter است.
قطعات Sheryl Crow: Begin the beguine, Robbie Williams: It's De-lovely, Ashley Judd & Taylor Hamilton: True Love, Diana Krall: Just one of those things, Kevin Kline: Experiment, Vivian Green: Love for Sale, Lara Fabian&Mario Frangoulis: So in Love, Natalie Cole: Ev'ry Time we say goodbye, Kevin Kline&AshleyJudd: In still of the night واقعاً زيبا هستندو بنظر من Ashley Judd نشان داد که رگه هايي از مادر خواننده اش را دارد.کل آلبوم از 18 قطعه تشکيل شده با زماني حدود 57 دقيقه.بايد فيلم موزيکال زيبايي باشد.
در سايت رسمي اين فيلم مي توانيد به موزيکهاي زيباي اين فيلم گوش فرا دهيد.
Wednesday, June 23
انتخابات
14 گروه و حزب مختلف رسمي در کانادا براي اين انتخابات وجود دارند.از حزب ماري جوانا بگير تا بلاک کبکوا هاي عزيز. اما بيشترشون بجز 5 حزب مطرح به نامهاي: ليبرال( Liberal Party of Canada) ، بلوک کبکي ها ( Bloc Quebecois) - که بيشتر در استان کبک و بعضي نواحي از استانهاي همجوار کبک راي ميآورند- ، محافظه کارها ( Conservative Party of Canada) ،سبزها ( Green Party of Canada) و دمکراتهاي جديد ( New Democratic Party) ، بقيه شون آنچنان راي کم مياورند که شايد حتي يک نماينده هم در اين پارلمان ندارند. ريس حزبي که بيشترين راي را آورده هم نخست وزير و تقريبا همه کاره مملکت مي شود.
حالا در منطقه اي که من زندگي ميکنم(مي کردم و شايد خواهم کرد!) يعني منطقه يورک مرکزي در تورنتو (York Centre) ، اين افراد از حزبهاي مختلف کانديدا هستند:
1- از حزب ليبرال : Mr. Ken Dryden - که خوب گلر تيم هاکي مورد علاقه من يعني Montreal Canadian براي سالهاي متمادي بوده و هم اکنون از مديران و سهامداران تيم هاکي تورنتو ميپل ليف است.
2- از حزب نيو دمکرات : Mr. Peter Flaherty که معلم بسيار شريفي است که در موردش ليلا نوشته است.
3- از حزب سبزها: Mr. Constantine Kritsonis که بنطر يوناني الاصل مياد و تقريبا در تمام انتخابات استاني و فدرالي در سالهاي اخيراز طرف اون حزب کانديدا بوده که متاسفانه تا بحال هم موفق نبوده.
4- از حزب محافظه کارها : Mr. Michael Mostyn که ايشان رشته فلسفه خوانده اند و يهودي ميباشند و تقريبا عضو همه گروههاي يهودي تورنتو هم هستند. از برنامه هاي خوشگل محافطه کارها هم ليلا نوشته هم شايان.
و بقيه حزبها هم در منطقه من اصلا کانديدا ندارند، فقط يک نفر بطور مستقل هم خودش را کانديدا کرده است: Mr. Max Royz .
متاسفانه بخاطر وجود گروه عظيمي کليمي ساکن غرب اين منطقه ، ممکن است اين افراد صرف نظر از اعتقادات حزبي جناب Mostyn صرفاً بخاطر يهودي بودنش به او راي دهند که رقم بالايي مي شود. از طرف ديگر شانس نماينده ليبرالها بخاطر مشهوريتش در اين ورزش ملي کانادا بالاست و تقريبا شانسي براي ديگر کانديداها در منطقه من وجود ندارد.
شخصا يک سري از نظرات و موضوعات نيو دمکراتها را خوشم ميايد(خصوصاً در بحث سياست خارجي شان) و نيز يک سري از نظرات و موضوعات ليیرالها. و حالا من مانده ام و اين راي!
دوشنبه آينده روز انتخابات است و من حداکثر بايد فردا صبح راي ام را پست کنم(اونم در سه پاکت تو در تو!) تا دوشنبه قبل از ساعت 6 بعدازظهر به دفتر انتخابات در آتاوا برسد.
...................
يک نوشته خوب ، شايان نوشته که به خواندن دوباره اش ميارزه...
عطش رفتن
(این مطلب را در فردوگاه وین، وقتی از تهران به تورنتو برمیگشتم نوشتم و بدون هیچ ویرایشی منتشرش میکنم(
باز هم یکی دیگر ازآن...
Thursday, June 17
ديدن دوباره فيلم Bridget Jones's Diary چسبيد!چقدر خوب کاري کردم که دوباره اين فيلم را ديدم.
......................
بزودي دفتر کنسولگري کانادا در سن ديگو بطور کامل افتتاح مي شود!
........................
انتخابات فدرال کانادا در کمتر از 2 هفته ديگر برگزار مي شود و اگر مثل من در خارج از آنجا هستيد و مي خواهيد در انتخابات و با شور انقلابي شرکت کنيد تا مشت محکمي بر دهان استکبار جهاني بزنيد مي توانيد با سر زدن به اين سايت و دانلود فرم مربوطه و ارسال مدارک لازمه بوسيله فکس، پست و ...Package مربوطه را دريافت و در انتخابات شرکت فعالي داشته باشيد!
Wednesday, June 16
به تماشاي سکوتم بيا
که در اين روزها
متنِ نامه ي مرگم شده است.
از ا. رشوند
...........................
آلبوم زيباي گروه خانوادگي ايرلندي The Corrs هفته پيش اينطرفها پخش شد. اسم آلبوم Borrowed Heaven نام دارد و از 12 قطعه تشکيل شده است که شامل يک قطعه زيباي بدون کلام بنام Silver stand نيز مي باشد.قطعه بسيار زيباي اين آلبوم بنظر من Time enough for Tears است که در موزيک متن فيلم In America هم توسط اين گروه با کمي تغيير اجرا شده بود. اين قطعه توسط Bono نوشته شده تمام آهنگهاوترانه ها ديگر نوشته خودشان است.خواننده اصلي Andrea است که در فيلمهاي Evita و The Commitments هم بازي کرده است.
قطعات بسيار زيباي ديگري را مي توان در اين آلبوم پيدا کرد:
Good bye, Time enough for tears, Borrowed Heaven, Silver Strand
متاسفانه منتقدان چندان از اين آلبوم جديد اين گروه تعريف نکردند و هنوز هم از فروش بالايي برخوردار نيست.
Time Enough For Tears
Let's read the trees and their Autumn leaves
As they fall like a dress undone
At the end of Summers, love will find lovers
Who need the shadows of a winter sun
Don't tell me you're leaving we can hide in the evening
It's getting darker than it should
If we read the leaves as they blow in the breeze
Would it stop us now, my love
Time enough for hard questions
Time enough for all our fears
Time is tougher than we both know yet,
Time enough for tears
The moon is milk and the sky where it's split
Is magic, and we all need to believe, that we can
Wake up in the dream, it's not as hard as it seems
You know its harder to leave
Time enough for being braver
Time enough for all the fears
Time is tougher than we both know yet
Time enough for tears
I heard you say underneath your breaths some
kind of prayers I heard
You say underneath your breath that you never
wanted, to feel this way about anybody else
Time enough for hard questions
Time enough for all our fears
Time is tougher than we both know yet
Time enough for tears
Time enough for being braver
Time enough I love this time of year,
Time is tough, its running away from us,
Time enough for tears
Time enough for tears
Time enough for tears
Music & Lyrics: Bono, Gavin Friday and Maurice Seezer
...................................
فکر کنيد يک مهندس ساختمان داره با يک آرشيتکت کلنجار مي ره براي گذاشتن يک ديوار برشي اضافه تر در يکي از ديوارهاي آشپزخانه و درست در همان موقع يک زلزله بياد و عملاً اون آرشيتکت خودش زلزله را احساس کنه، ديگه هر چي بگي قبول مي کنه! حالا دقيقاً اين ماجرا براي من همين عصر اتفاق افتاد! وسط بحث با آرشيتکت يکي از کارها بودم که زلزله 5.2 ريشتري تمام اين شهر را لرزاند. و بعد همه مسائل ما حل شد!!
مرکز زلزله در شصت مايلي شهر، در درون اقيانوس آرام و درست در جايي که يکي از گسلهاي فعال اين نواحي عبور مي کنه بود.
................................
هميشه با مني
مثل کليد گنجينه ي خاطراتم -
در عصر ظهور گاو صندوق
و عشق
يعني
همين:
هميشه با مني
مثلِ ...
از ا. رشوند
.......................
انگار آخر هر هفته کارم شده رفتن به لس آنجلس. هفته پيش هم براي ديدن ياري ديگر از دوران راهنمايي راهي اون ديار شدم و شام را با دوستان قديمي در کنار اقيانوس آرام گذرانديم. اين دوست سويسي من خوب داره همه را پيدا مي کنه! شايد هفته ديگه نوبت سانفرانسيسکو بود چون دوستي ديگر را اونطرفها پيدا کرده!
.............................
اين تفاوت شرق با غرب کشت من رو.(اين شايد تنها دليلي شد که نتونم اينجا بمونم.)بابا بسه بخدا، از بس راجع به مال و املاک آدم مي پرسين، از بس به سر و وضع آدم نگاه ميکنين. بخدا آدم ها را با اموالشون نمي شه وزن کرد!...
.........................
اين ليکرز هم دو دستي جام را تقديم ديترويتي ها کرد. البته حق اين ديترويتي ها هم بود. مبارکشان باشه اين جام.( انگار دو تا از بازيکن هاي سابق تورنتو رپترز هم در اين تيم بازي مي کنند)
جام ملتهاي اروپا شروع شده و براي اولين بار بعد از سالها تا بحال نتونستم حتي يک بازي از اين سري را ببينم! شايد اين آخر هفته بالاخره رفتم به يک بار و اين بازي ها را ديدم.
..................
دست yahoo درد نکنه با اين افزايش حجم ايميل هايش.
Thursday, June 10
از فردا فيلم مارمولک در سينماي La Jolla Village در منطقه کم و بيش ايراني نشين و زيباي لا هُيا اکران مي شود.
...............................
اين واليبال يکشنبه آنچنان چسبيد که اصلا نفهميدم کي اينهمه سوختم! يکي نيست بگه بابا تو تورنتويي(یا مونترالي!) چه به اينهمه آفتاب! تا دو روز بعدش داشتم تقاص پس مي دادم! بايد از امير هم ممنون باشم که يکشنبه هاي من را پُر کرد با اين واليبال فاميلهايش.
..........................
ديگه بايد تنمان از اينکه حتي در مرحله اول هم بالا نياييم بلرزه.آخه ديگه بايد از اردن هم بترسيم؟
...........................
اين ليکرز هم شده عين تيم فوتبال کشورمان آخه با اين همه ستاره چرا اينجوري بازي ميکنند!
...............
هي يادم مي رفت بنويسم:اين فيلم تروي ( Troy) عجب فيلمي بود!
......................
ديدن دوباره دوست قديمي در اينطرف دنيا حالي داد.8 ماه پيش در ايران ديدمش بعد از 18 سال و الان دوباره در اين گوشه دنيا. دوست قديمي ديگري از اونطرف اين کشور پهناور سري به اينطرفها خواهد زد... تو کي خواهي آمد؟...
.........................
ريگان هم مُرد(ريس جمهور زمان نوجواني ام) و فردا تمام ادارات و مکانهاي دولتي تعطيل خواهند بود ( يه جورايي عزاي عمومي است!).راستي اين فقدان بزرگ را به تمامي امت شهيد پرور آمريکا تسليت مي گويم!
....................
Ray Charles در سن هفتاد و سه سالگي در بورلي هيلز درگذشت. او از خداهاي موزيک غرب در سبک Blues و Jazz بود و در سن هفت سالگي کور شده بود و نوازنده چيره دست پيانو و ساکسيفون بود.او دريافت کننده 12 جايزه گرمي بود که اولين آنرا در سال 1960 دريافت کرد و آخرين آنرا بخاطر A Song for You در سال 1993. روحش شاد.(ممنون از آشپز باشي)
Saturday, June 5
يکي از چيزهايي که در اينجا زياد ميبيني شرکتهاي Papa & Mama'sهستند و يا حتي اينکه يک تيپ کار در خانواده تقريباً موروثي مي شود.
مثلا جالبه شرکتي که در تورنتو کار مي کردم، شرکتي بود که سهامداران اصلي، پدر و مادر و پسرشان بود که بعد از مدتي پسر اين صاحب اصلي مدير عامل شرکت شد(جالب است بدانيد با داشتن تحصيلات هنري مدير عامل يک شرکت Subcontractor ساختماني شد)
و يا اينجا صاحبان شرکت، يک پدر و همسر و پسر هستند!عين دفعه قبل!و جالب افراد مهندس داخل شرکت هستند که بطريقي به اين صنعت وصل بودند يعني مثلاً پدرشان Builder بوده يا Estimator بوده و يا حتي داراي يک شرکت مهندسي ميباشدويا... و آنها هم به اين کار روي اوردندو تحصيلات مربوطه و سابقه کار را در اين رشته بدست آوردند. اينطوري اينجا خيلي پيشرفت مي کني يعني وقتي پدر، مادر يا فاميل تو در يک صنعت شناخته شده هستند، تو هم اگر در راه انها قدم برداري انگار تجربه و شناخت انها را پشت سر داري!و واي بحال کساني مثل من که خودشان مي خواهند اين تجربه را بدست بياودند....
.......................................
بايد از کوچيکي اينجا بود تا عشق به بيس بال پيدا کرد، از زماني که پدران با پسرهايشان آخر هفته ها مي روند و بيس بال بازي مي کنند و نتيجه اش اين مي شه که وقتي بزرگ مي شي هر روز يک تي شرت اين تيم Padres را تن ات مي کني!
........................
از اين بهتر نمي شد راجع به آلبوم جديد Avril Lavigne اين دختر 19 ساله Napanee (شهري کوچک در کنار اتاوا) که با آلبوم جديد خودش بنام Under my Skin در رده اول رده بندي قرار گرفته توضيح داد.هنوز آهنگ زيباي I'm with you از آلبوم اولش در مغزم مرور مي شه.الان ترانه Don't tell me از اين البوم جديدش در ايستگاههاي مختلف پخش مي شود که البته بسيار کند از رده بندي بالا رفت که چشم انداز فروش آلبوم جديدش را کم سو کرده بود اما با پخش اين آلبوم در هفته پيش و فروش غير قابل پيش بيني آن (که حتي از فروش آلبوم اولش در بهترين هفته ها هم بيشتر بود ) آن پيش بيني را غلط از آب درآورد.
............................
بالاخره فيلم مارمولک را هفته پيش در کنار دوستان قديمي در سينماي Laguna Hills Mall ديدم. دم در ورودي Mall که جميعت را ديدم گفتم به ما که نمي رسه! ولي خوشبختانه رسيد. مدتها بود درست حسابي نخنديده بودم اين فيلم با تيکه ها و متلکهايش يه دوساعتي ما را خنداند.
اما جهت اطلاع براي آنهايي که مثل من نمي خواهند بيش از يک ساعت رانندگي کنند و بروند در منطقه Orange County و فيلم را ببيند، انگار از 11 جون اين فيلم در يکي از سينماهاي Landmark (La Jolla Village و Hillcrest) که معمولا سينماهاي آزاد اينجا هستند و بيشتر فيلمهاي غير هاليوودي را پخش مي کنند ، اکران مي شود. البته راوي بما گفته که يحتمل سينماي محله خودت يعني Hillcrest. اميدوارم راوي سني از آب در نياد!! آمدين اينطرفها من را هم خبر کنيد تا بهتان ملحق شوم فيلم به ديدن دوباره مي ارزه!
Wednesday, May 26
"حرير سنگي"
چه سنگي مي شود
اين حريرِ نازک بالاي سرِ ما
چشم هايم را زير خاک خواهم کرد
و دلم را زير زمين جا ميگذارم
بي دل و کور مي روم
آسمان سنگي ديدن ندارد
عشق هاي زير طاق سنگي دل نمي خواهد
از زخم مي گويي؟
دلم به ياد نداشت
از حادثه آشنايي؟
چشم هايم چيزي نگفتند
بي دل و کور ماندن
بودني حقير است
زيستن شجاعتي ديگر مي خواهد!
از دوست گرامي ا. حسن زاده
.................................
توي بزرگراهها مي رانم ُ مي رانم و گوش مي دم به اين آلبوم به اين آهنگ
I want to be big and let ....
تمام موهاي بدنم سيخ مي شه و قتي ميگه...
باز مي رانم، مي رانم، کجا بايد برم؟ کجا؟ انتهايي هست؟
و باز اين ترانه، اين اهنگ، مي خوانم مي خوانم
هجوم اشک ها و من اينجا چکار مي کنم؟ اينچا کجاست؟
کي من را از توي محله ام به اينجا پرت کرد؟
و باز موزيک و باز اين صدا...
و چه زيبا ميگه...
..............................
آلبوم جديد George Michael از 12 قطعه و زمان يکساعت تشکيل شده است. اين يکي از شخصي ترين آلبومهاي اوست . در قطعه American angel از دوست پسر سابق آمريکايي خود مي گويد و از زمان از دست دادنش( چندي پيش در اثر بيماري ايدز جان خود را از دست داد). ويا در قطعه My mother had a brother از دايي gay خودومادرش که چندي پيش از دست داد مي گويد.در قطعات Round here و Cars & Trains از روابط پدر و مادرش مي گويد و زندگاني دوران نوجوانيش.
تک تک قطعات اين آلبوم دلنشين و زيیا هستند:
Patience, Amazing, John and Elvis are dead, Cars and Trains, Round here, My mother had a brother, Flawless, American angel, precious box, please send me someone, Freek! , through.
الان ترانه Amazing از ايستگاهاي مختلف پخش مي شود و هم زمان آهنگ Flawless از راديو هاي کشورهاي اروپايي پخش مي شود. جالب است که در آلبومي که اينطرفها پخش شده قطعه Shoot the Dog که کليپش سر و صدايي را سال گذشته بپا کرد خبري نيست!
جي عزيز هم در مورد اين آلبوم چندي پيش نوشته بود.
Through
?Is that enough
I think it's over
See, everything has changed
And all this hatred may just make me strong enough
To walk away
They may chase me to the ends of the earth
But I've got you babe
And they may strip me of the things I've worked for
But I've had my say
So hear me now
I've enough of these chains
I know they're of my making
No one else to blame today for where I stand today
I've no memory of truth
But suddenly the audience is so cruel
So God, hey God you know why I'm through
Through
I guess it's tough, I guess I'm older
And everything must change
But all this cruelty and money instead of love
?People, have we no shame
They may chase me to the ends of the earth
But I've got you babe
And they may strip me of the things I've worked for
But you'll pull me through
It's so clear to me now
I've enough of these chains
Life is there for the taking
What kind of fool would remain in this cheap gilded cage
I've no memory of truth
But suddenly the audience is so cruel
Oh God, I'm sorry
I think I'm though
I think I'm though
...I think I'm, I know I'm
.................
و من براي بار سوم اين فيلم Unfaithful رو چرا نگاه کردم؟ چرا؟
Monday, May 24
از اول همين هفته فيلم مارمولک در لس آنجلس اکران شده و انگار بزودي در سينمايي( بنظر سينماي Horton plaza ) در سن ديگو اکران مي شود!
............................
اونقدر کنسرت داره اينجا برگزار مي شه که اگر بخوام همه را بنويسم وقتي براي نوشتن چيزهاي ديگر پيدا نمي کنم!
............................
آلبوم جديد Alanis Morissette بنام So Called Chaos واقعاً زيباست. اين ششمين آلبوم اين موزيسين اتاوايي است که هفته پيش پخش شد. شامل 10 قطعه مي باشد که اشعار بسيار زيبايي را شامل ميشود. اتفاقاً در مراسم پاياني جوايز کن اين موزيسين همراه با Sheryl Crow و Lara Fabian وNatalie Cole شرکت داشتند. در اين البوم ميتوان قطعات زيباي بسياري را پيدا کرد:
Excuses, Knees of my Bees, So-called chaos, This Grudge, Everything.
هم اکنون قطعه زيباي Everything از ايستگاههاي مختلف راديويي پخش مي شود.در قطعه Knees of my bees اين موزيسين و ترانه سرااز سيتار هندي استفاده بسيار زيبايي کرده.
This grudge
14years 30 minutes 15 seconds I've held this grudge
11songs 4 full journals, thoughts of punishment I've expended
not in contact not a letter such communication telepathic
you've been vilified, used as fodder, you deserve a piece of every record
?but who's it hurting now
?Who's the one that's stuck
Who's it torturing now, with an antique knot in her stomach
I want to be big and let go of this grudge that's grown old
All this time i've not known how to rest this bygone
I want to be soft and resolved clean of slate and released
I want to forgive for the both of us
Like an abandoned house dusty-covered furniture still intact
If I visit it now, do I simply re-live it somehow gratuitous
?But who's still aching now
?Who's tired of her own voice
Who's it weighing down with no gift from time of said healing
I want to be big and let go of this grudge that's grown old
All this time i've not known how to rest this bygone
I want to be soft and resolved clean of slate and released
I want to forgive for the both of us
Maybe as i cut the cord veils will lift from my eyes
Maybe as i lay this to rest dead weight off my shoulders will rise
Here i sit, much determined ever ill-equipped to draw this curtain
How this has entertained, validated and has served me greatly ever the victim
?But who's done whining now
Who's ready to put down
This load I've carried longer than I had cared to remember
I want to be big and let go of this grudge that's grown old
For the life of me I've not known how to rest this bygone
I want to be soft and resolved clean of slate and released
I want to forgive for the both of us
بعضي موقعها به داشتن موزيسينهاي کانادايي افتخار مي کنم. چند تاشون را نام ببرم که همشون در سبکهاي خودشون موفق هستند و موزيکهاي زيبايي را به دنيا ارائه داده اند:
Alanis Morissette 1-
Diana Krall 2-
Neil young 3-
Bryan Adams 4-
Chantal Kreviazuk 5-
Celine Dion 6-
(بلژيکي الاصل)Lara Fabian 7-
Guess Who 8-
Rush 9-
(که آلبومش اين هفته پخش مي شود) Avril Lavigne 10-
Sara McLachlan 11-
Lorena Mckeneeth 12-
Leonard Cohen 13-
Branaked Ladies 14-
Nickleback 15-
و....
............................................
و اين عشق Bisexual من؛George Micheal، چه آلبومي بيرون داده. من واقعاً عاشق صدا و موزيک او هستم.صداي او خاطرات نوجواني من را بيادم مياره .ازش و از اين آلبوم زيبايش، Patience، که پنج سال بر رويش کار کرده خواهم نوشت...
...................
فردا(در واقع امروز!) در کانادا روز ويکتورياست و تعطيل، که البته در کبک تعطيل نيست و دوشنبه هفته ديگه اينطرفها تعطيله بخاطر Memorial Day!
|